کنترل نفس تأکید میشود و از سوی دیگر مراقبت بر طاعت الهی؛ یعنی اگر صبر را دو شاخه مطرح میکردیم، یک سوی آن برای کنترل خشم لازم بود و آن از تمام رفتار انسان با طبیعت برمیخاست و یک سوی آن تحمل عبادت الهی که مستقیماً به خود خدا مربوط بود. البته این مطلب بدون شاهد است و صرفاً برای تأکید بر این است که یکی از مصادیق بارز کنترل نفس و گناهان آن، خشم است. روایت امیرمؤمنان علیه السلام در تأکید بر اعطاء پاداش صبر، آن هم از نوع صبر مرزبان کشور اسلام، ارزش غلبه بر غضب را نشان میدهد:
إِنَّ المُجَاهِدَ نَفسَهُ وَ المُغَالِبَ غَضَبَهُ وَ المُحَافِظَ عَلَی طَاعَةِ رَبِّهِ یرفَعُ اللهُ سُبحَانَهُ لَهُ ثَوَابَ الصَّائِمِ القَائِمِ وَ ینِیلُهُ دَرَجَةَ المُرَابِطِ الصَّابِرِ۱.
کسی که به جهاد با نفس و مسلطشدن بر خشم و رعایت اطاعت پروردگارش میپردازد، خداوند با دادن ثواب روزهدارِ نمازگذار، مقامش را رفعت میبخشد و به او درجه مرزبان صبور عطا میکند.
به راستی چگونه میشود به کسی صابر اطلاق کرد درحالی که او مقهور خشم و غیظ خودش باشد؟ در اینجا ما ناچاریم برای رسیدن به قله صبر، از گردنههای دشواری بگذریم و آزمایشهای زیادی پس بدهیم تا بتوانیم ادعا کنیم که توانایی تحمل مسائل روزگار را داریم؛ اما به راستی صبر چگونه بدست میآید؟ حضرت در فقره دیگری، کنترل خشم را مستقیماً در تعریف صبر داخل مینمایند و تأکید میکنند که صبر، رابطه ماهوی با عدم خشم دارد:
الصَّبرُ أَن یحتَمِلَ الرَّجُلُ مَا ینُوبُهُ، وَ یکظِمَ مَا یغضِبُهُ۲.
صبر، یعنی اینکه آدمی مصیبتی را که به او میرسد، تحمل کند و آنچه وی را به خشم میآوَرَد فرو خورد.