227
مهار خشم

شد، ملامت همراه با گذشت، برای کسی که عاقل باشد، سخت‌تر است از زدن.
این فقره که در ارتباط با رفتار انسانی با بردگان است، شیوه خاصی برای کنترل خشم ناشی از خطاهای معمول بردگان ارائه می‌کند. که می‌تواند از اصول مدیریت باشد و اثبات می‌کند که همه جا توبیخ و تنبیه کارساز نیست؛ بلکه گذشت همراه با اغماض و تذکر اشتباه به صورت مشفقانه می‌تواند مؤثرتر باشد. در حدیث مفصلی از امام هشتم علیه السلام داستان مفصلی از پیامبری نقل می‌شود که در گفت و گو با خداوند، به حکمت‌هایی از رفتار خشم در مرحله کنترل اشاره کرده است. می‌فرمایند: خداوند عزّ‌و‌جلّ به پیامبری از پیامبرانش وحی فرمود:
چون صبح خود را آغاز کردی، نخستین چیزی را که با آن رو‌به‌رو شدی بخور، دومین چیز را مخفی کن و سومین را پذیرا شو (پناه ده) و چهارمین را نومید مکن و از پنجمی بگریز. صبح که شد، آن پیامبر به راه افتاد و با کوه سیاه بزرگی رو‌به‌رو شد. ایستاد و گفت: «پروردگارم عزّ‌و‌جلّ مرا فرموده است که این را بخورم.» و متحیر ماند؛ ولی به خود آمد و گفت: پروردگارم _ ‌جلّ جلاله _ مرا به کاری که توانش را ندارم، فرمان نمی‌دهد؛ لذا به طرف کوه رفت تا آن را بخورد. هر چه به آن نزدیک‌تر می‌شد، کوه کوچک‌تر می‌گشت و وقتی به آن رسید، کوه را لقمه‌ای یافت و آن را خورد و دید، خوش مزه‌ترین چیزی است که تا کنون خورده است. سپس به راهش ادامه داد و تشتی زرین یافت، به خود گفت: پروردگارم فرموده است که این را پنهان کنم؛ پس گودالی کند و تشت را در آن گذاشت و رویش خاک ریخت و آن گاه به راهش ادامه داد. چند قدمی که رفت، برگشت. ناگاه دید، تشت از زیر خاک در آمده است. با خود گفت: «من آنچه پروردگارم فرموده بود، انجام دادم؛ لذا راهش را پی گرفت و رفت. ناگهان چشمش به پرنده‌ای افتاد که بازی [شکاری] او را تعقیب می‌کند. پرنده دور آن پیامبر به چرخش درآمد. با خود گفت:


مهار خشم
226

وَ کانَت جَارِیةٌ لِعَلِی‌بنِ‌الحُسَینِ علیهما السلام تَسکبُ عَلَیهِ المَاءَ فَسَقَطَ الإِبرِیقُ مِن یدِهَا فَشَجَّهُ فَرَفَعَ رَأسَهُ إِلَیهَا فَقَالَت الجَارِیةُ: إِنَّ اللهَ یقُولُ: (وَ الکاظِمِینَ الغَیظَ)
فَقَالَ: کظَمتُ غَیظِی، قَالَت: (وَ العَافِینَ عَنِ النَّاسِ) ۱
قَالَ: عَفَوتُ عَنک قَالَت: (وَ اللهُ یحِبُّ الُمحسِنِینَ) ۲
قَالَ: اذهَبِی فَأَنتِ حُرَّةٌ لِوَجهِ اللهِ۳.

یکی از کنیزان علی‌بن‌الحسین‌ علیه السلام برای آن حضرت آب می‌ریخت [تا دستانش را بشوید]. آفتابه از دستش افتاد و صورت ایشان را زخمی کرد. علی‌بن‌الحسین سرش را به طرف او بلند کرد؛ کنیز گفت: خداوند تعالی می‌فرماید: (و فرو‌خورندگان خشم) .
حضرت فرمود: خشمم را فرو خوردم. کنیز گفت: (و گذشت کنندگان از مردم) .
حضرت فرمود: از تو گذشتم. کنیز گفت: (و خداوند نیکوکاران را دوست دارد) .
حضرت فرمود: برو، تو را در راه خدا آزاد کردم.

در این داستان، اصرار خاصی برجانب الهی‌بودن رفتار شده است. حضرت سید‌الساجدین علیه السلام، عاشق خداوند است. عشق خدا همه رفتارهای ایشان را توجیه می‌کند. هم ایشان است که می‌فرمایند: «لذت خطاب (یاأَیهَاالَّذِینَ آمَنُوا)
در قرآن، جبران‌کننده سختی انجام تکلیفی است که به دنبال دارد». در حدیثی از امیرمؤمنان علیه السلام نسبت به حذف غضب و جایگزین‌کردن آن با عفو و موعظه، توصیه‌های چند وجهی وجود دارد:
وَ أَحسَنُ المَمَالِیک الأَدَبُ وَ أَقلِلِ الغَضَبَ وَ لا تُکثِرِ العَتبَ فِی غَیرِ ذَنبٍ فَإِذَا استَحَقَّ أَحَدٌ مِنک ذَنباً فَإِنَّ العَفوَ مَعَ العَدلِ أَشَدُّ مِنَ الضَّربِ لِمَن کانَ لَهُ عَقلٌ۴.
بردگان را نیکو ادب کن و کمتر خشم‌گیر و بی‌جهت کسی را بسیار سرزنش مکن و اگر یکی از ایشان به خاطر ارتکاب گناهی سزاوار سرزنش

1.همان.

2.همان.

3.إعلام ‌الوری، ج۱، ص۴۹۱.

4.بحار الأنوار، ج۷۴، ص۲۱۶.

  • نام منبع :
    مهار خشم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمدرضا کيومرثي اسکويي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32828
صفحه از 299
پرینت  ارسال به