219
مهار خشم

‌داده باشد. فقط مطلب مهمی که هست، اینکه غیظ از خصایص ذاتی انسان است و ریشه‌کن‌کردن صددرصد آن ممکن نیست؛ اما پرخاش به رفتار مربوط است و قابل کنترل می‌باشد. منطق روایات نیز، در تشویق به سمت کظم‌الغیظ است؛ یعنی فروخوردن ‌خشم و نه ریشه‌کن‌کردن آن. در مقام تشویق به سوی کظم، روایات بیشمارند؛ حتی اجر و مزد شهادت در راه خدا به کاظم غیظ وعده داده شده است. حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌فرمایند:
وَ مَن کظَمَ غَیظَهُ وَ عَفَا عَن أَخِیهِ المُسلِمِ أَعطَاهُ اللهُ أَجرَ شَهِیدٍ.۱
هر کس خشم خود را فروخورد و از برادر مسلمانش بگذرد، خداوند به او اجر شهید اعطا می‌کند.
در احادیث دیگری از معصومین نیز، بر اجر و پاداش بی‌نظیر فرد صاحب کظم تاًکید شده است.۲ از جمله احادیث که از امیرمؤمنان نقل شده و تا حدودی با تبیین بیشتری به مسئله پرداخته است، اینکه:
وَ تَجَرَّعِ الغَیظَ فَإِنِّی لَم أَرَ جُرعَةً أَحلَی مِنهَا عَاقِبَةً وَ لا أَلَذَّ مَغَبَّةً وَ لِن لِمَن غَالَظَک فَإِنَّهُ یوشِک أَن یلِینَ لَک۳
(دربخشی از وصایای خود به فرزندش امام حسن علیه السلام) ...جرعه خشم را بنوش که من جرعه‌ای گواراتر از آن از حیث سرانجام و لذت‌بخش‌تر از آن از حیث عافیت ندیدم و با کسی که با تو به درشتی برخورد کند، نرمی کن چون که به زودی او هم با تو نرمی خواهد کرد.

1.وسائل ‏الشیعة، ج۱۲، ص۱۷۹.

2.الإمام محمّدبن علی الباقر علیه السلام: «قَالَ مِن أَلفَاظِ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله: مَن یكظِمِ الغَیظَ یأجُرهُ اللهُ وَ مَن یصبِرُ عَلَی الرَّزِیةِ یعَوِّضهُ اللهُ»؛«هركس خشمش را فرو خورد، خداوند او را پاداش دهد و هركس بر سختی صبر كند، خداوند او را عوض دهد».
همان، ص۱۷۸. الإمام جعفر الصادق علیه السلام: «قَالَ نِعمَ الجُرعَةُ الغَیظُ لِمَن صَبَرَ عَلَیهَا فَإِنَّ عَظِیمَ الأَجرِ لَمِن عَظِیمِ البَلاءِ وَ مَا أَحَبَّ اللهُ قَوماً إِلاَّ ابتَلاهُم: چه نیكو جرعه‌ای است جرعه خشم، برای كسی كه نسبت به آن صبر داشته باشد؛ زیرا اجر زیاد، برای كسی است كه امتحانش بزرگ باشد.
الکافی، ج۲، ص۱۰۹.

3.بحار الأنوار، ج۷۱، ص۱۶۸، ح۳۵.


مهار خشم
218

مَن خَافَ الله لَم یشفِ غَیظَهُ.۱
هر ‌کس از خداوند بترسد، خشمش را خالی نمی‌کند.
پذیرش این مطلب که پرخاش مثل ظلم است و دلیلی برای آن نباید آورد، پرهیز از آن را آسان‌تر می‌نماید تا تفکیک موارد آن. حضرت در فقره دیگری تلاش نمودند، با نزدیک‌کردن به مفاهیم فطری، باعث انگیختگی بیشتری در انسان بشوند؛ لذا می‌فرمایند:
الغَضَبُ عَدُوٌّ فَلا تُمَلِّکهُ نَفسَک.۲
خشم، دشمن توست، پس، او را بر خود مسلّط مگردان.
در واقع، حضرت سعی می‌نمایند به نوعی، وجدان فردی را تحریک کرده یا تأسیس نمایند. انسان شایسته نباید برده خشم خود باشد.

۲. کظم

قبلاً در مورد ماهیت کظم، یک بررسی صورت گرفت. در انتهای بحث حلم نیز، یک اشاره‌ای به کیفیت ارتباط حلم با کظم کردیم؛ مبنی بر اینکه حلم به همراه کظم، بالاترین و بهترین نوع حلم است. اکنون به صورت روشنی می‌خواهیم، میزان دخالت کظم را در کنترل خشم مجدداً بررسی کنیم. در تعیین محدوده مفهوم کظم و مدلی که ارائه شد‌عرض کردیم که کظم در کنترل خشم، نقش کلیدی دارد. حتی اینکه کنترل خشم، تنها از طریق کظم ممکن است. بررسی مفهوم کظم نشان می‌دهد که عامل کنترل‌کننده عنصر اصلی خشم، یعنی غیظ می‌باشد. در صورتی که خشم، صرفاً در مرحله غیظ باشد وجود کظم کافی است؛ اما در صورت بروز پرخاش یا غضب، نیازمند صفت حلم نیز خواهیم بود؛ زیرا حلم در مرحله فعل است و مفهوم مشابهی با رضا دارد. از طرفی تصور پرخاش بدون غیظ نیز ممکن است؛ ولی نکته‌ای که هست اینکه پرخاش، بدون غیظی که ولو قبلاً ایجاد شده باشد، به وجود نمی‌آید. از این نظر، غیظ علة‌العلل هر پرخاشی است؛ هرچند به لحاظ زمانی خیلی زودتر از پرخاش رخ

1.غرر الحكم، ح۸۱۵۸.

2.همان، ح۱۳۳۷.

  • نام منبع :
    مهار خشم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمدرضا کيومرثي اسکويي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32675
صفحه از 299
پرینت  ارسال به