ظاهری خود، ولو کاذب و بیمورد هستند؛ اما در مورد افراد زیر دست یا به عبارتی کسانی که اختیارشان را دارد؛ مثل ولایت بزرگترها بر کوچکترها، واقعاً بیمورد است و نشاندهنده پستی و ذلالت اخلاقی است؛ چرا که برای چنین افرادی، نیاز به اجبار و قدرت قهریه نیست و معاشرت مستمر و حسن برخورد باید کفایت بکند.
۲. مانع دوستی
هر رفتار پرخاشگرانهای را میتوان از دو جهت مورد توجه قرار داد، یکی از جهت آثاری که بر طرف مقابل دارد و دیگری آثاری که بر خود صاحب خشم دارد. در شیوههای مقابله نیز، هم به خود صاحب خشم باید توصیه داد و هم به طرف مقابلش که مورد خشم قرار گرفته است. روایتی را از امیرمؤمنان علیه السلام نقل کردیم که ضمن هشدار ضمنی به اینکه نباید پرخاش را با پرخاش جواب داد، تعلیلی را مطرح میکنند که قابل توجه است و آن اینکه خشم، مانع پایداری و ثبات نفس میشود:
إنَّهُ... مَانِعٌ مِنَ التَّثَبُّتِ.۱
غضب، مانع اطمینان و استقرار نفس خواهد شد.
مجدداً توجه به این نکات ضروری به نظر میرسد که اولاً، هر گاه دوست کسی بر او غضبناک شد، باید از هرگونه پاسخ مشابه در برابر آن پرهیز کرد؛ یعنی غضب دوست را نباید با غضب و رفتار پرخاشگرانه جواب داد. ثانیاً در مواردی که هر دو طرف بر هم خشم گرفته باشند، نیز دستور به پرهیز در مقابل خشم داده شده است و کنترل هر کدام از دو طرف، بر خودشان واجب است. ثالثاً اگر غضب به وجود بیاید، از نفس انسان رفتاری سطحینگر و فارق از دوراندیش صادر شده و روابط مستحکم دوستی توسط پرخاش از بین خواهد رفت. به صورت طبیعی نیز، افراد از تحمل دائمی رفتار پرخاشگرانه دیگران خسته و بیزار خواهند شد. همچنین حضرت فرمودهاند: