مقدمه
حکمت اصلی نزول آیات قرآن کریم و صدور روایات معصومان علیهم السلام هدایت و تکامل انسان است و لذا ادبیات آنها ادبیات هدایت و ساختار بیانی آنها ساختاری قابل فهم و قابل عمل برای عرف است؛ اما در عین حال، این متون، دارای مبانی نظری متقناند و عُرفی بودن ادبیات هدایت، به معنای فقدان پایههای علمی نیست. این متون در عین این که ظاهری عرفی دارند، اما از زیربنایی علمی و مستحکم برخوردارند که نیازمند واکاوی و بررسی است. مسئولیت دانشمندان اسلامی، مطالعه روشمند این منابع و کشف و استخراج این مبانی علمی است. پژوهشگران اسلامی باید این منابع را مطالعه کنند و با به کار بستن روشهای متناسب، پایه های علمی آنها را شناسایی نمایند و آنها را در جایگاه علمی خود طبقه بندی نمایند و به تبیین و تحلیل آنها بپردازند. این، کاری است که در همه شاخه های علوم اسلامی تا کنون اتفاق افتاده است. هیچ دانش اسلامیای به صورت آماده _ که دارای طبقه بندی علمی باشد _ ، در منابع اسلامی وجود ندارد و اساساً حکمتِ (دلیلِ) نزول آیات و صدور روایات، این نبوده است.
یکی از ابعاد منابع اسلامی (قرآن و حدیث)، بُعد روانشناختی آنهاست. این منابع، همان گونه که در حوزههای فقهی، کلامی، تفسیری و دیگر شاخههای دانش اسلامی قابلیتهای ارزندهای دارند _ که باید در جای خود، کشف، شناسایی و طبقه بندی شوند _ ، در حوزه دانش روانشناسی نیز شایسته توجّه اند. با مطالعه روشمند منابع اصیل اسلامی، میتوان ابعاد روانشناختی آنها را کشف، طبقه بندی و تبیین نمود. این حرکت علمی میتواند در ادامه، به شکلگیری دانش روانشناسی اسلامی بینجامد.