فقط روی ویژگیهای سطحی تمرکز میکند. افراد کاردان میتوانند آنچه را میدانند بهطور خودکار برای رسیدن به چند راه از طریق یادآوری سریع و راحت به کار ببرند. در ضمن، در صورتی که مسئلهای دشوار باشد، از پیش برنامهریزی میکنند، عناصر را منظم تحلیل و طبقهبندی میکنند و از چندین راه حلّ ممکن، بهترین را بر میگزینند، در حالی که افراد تازه کار، بیشتر از طریق کوشش و خطا، پیش میروند۱.
کاردانی برای خلاقیت و حلّ مسئله ضروری است. تولیدات خلاقانه بزرگسالان با تولیدات کودکان از این نظر تفاوت دارد که نهتنها اصیلاند، بلکه به سمت نیازهای اجتماعی یا هنرشناختی گرایش دارند. خلاقیت پخته، به توانایی شناختی منحصر به فردی نیاز دارد. موردپژوهیها از قاعده ده ساله رشد خلاقیت در سطح تسلط حمایت میکنند. یعنی برای تولید کردن یک اثر خلاق ده سال مواجهه مقدماتی با یک رشته و کاردانی کافی لازم دارد.۲ به علاوه، یک قرن پژوهش نشان میدهد که دستاورد در اوائل بزرگسالی افزایش مییابد، در اواخر سی تا چهل سالگی یا اوائل چهل تا پنجاه سالگی به اوج میرسد و بهتدریج کاهش مییابد؛ هرچند که بهندرت آن قدر قابل ملاحظه است که یک فرد خلاق را به انسانی غیر خلاق تبدیل کند۳.
با اینکه خلاقیت در کاردانی ریشه دارد، همه افراد کاردان خلاق نیستند. خلاقیت به ویژگیهای دیگری مانند شیوه تفکر نوآورانه، تحمل ابهام، انگیزهای خاص برای موفق شدن، تمایل به آزمایش کردن و دوباره سعی کردن بعد از شکست، نیاز دارد۴. در ضمن خلاقیت به زمان و نیرو نیاز دارد. بهویژه در باره زنان نیز خلاقیت میتواند به سبب فرزندپروری، طلاق یا همسری که حمایتکننده نیست، به تعویق افتد، یا مختل شود۵.