ما رَأیتُ إیماناً مَعَ یَقینٍ أشبَهَ مِنهُ بشَکٍّ عَلى هذَا الإنسانِ؛ إنّهُ کُلَّ یَومٍ یُوَدِّعُ إلَى القُبورِ و یُشَیِّعُ و إلى غُرورِ الدُّنیا یَرجِعُ و عَنِ الشَّهوَةِ و الذُّنوبِ لایُقلِعُ، فلَو لَمیکُن لِابنِ آدمَ المِسکینِ ذَنبٌ یَتَوَکَّفُهُ و لا حِسابٌ یَقِفُ عَلَیهِ إلاّ مَوتٌ یُبَدِّدُ شَملَهُ و یُفَرِّقُ جَمعَهُ و یُوتِمُ وُلدَهُ، لَکانَ یَنبَغی لَهُ أن یُحاذِرَ ما هُوَ فیهِ بِأشَدِّ النَّصَبِ وَ التّعَبِ.۱
۰.هیچ ایمانِ توأم با یقینى ندیدم که براى این انسان به شک شبیهتر باشد؛ او هر روز مردگان را به سوى گورستان تودیع و تشییع میکند و با این حال، باز به دنیاى فریبنده روى میآورد و از شهوت و گناهان دست نمىکشد. اگر این بینوا فرزند آدم را نه گناهى بود که مرتکب شود و نه حساب و کتابى در کارش بود به جز همین مرگ که اجتماع او را پراکنده و جمعش را متفرّق و فرزندانش را یتیم میسازد، بىگمان سزاوار بود که از این دنیاى پُر رنج و خستگى حذر کند.
ما مرگ را بزرگترین خطر برای حس تسلّط خود به شمار میآوریم. مرگ دشمن نهایی حسّ تسلّط شخصی ما یا به تعبیری توهم تسلّط است۲. اینکه ما برای این دنیا آفریده نشدهایم و دنیا گذرگاه است، برای رفتن است نه ماندن و برای مردن است نه زیستن، همه گویای آن است که باید از پندار تسلّط و خیال سلطه بر اوضاع زمانه خارج شد و واقعیّت مرگ را دریافت. امام علی علیه السلام در سفارش خویش به امام حسن علیه السلام میفرماید:
اعلَمْ یا بُنَی! أنَّکَ إنّما خُلِقتَ لِلآخِرَةِ لا لِلدُّنیا و لِلفَناءِ لا لِلبَقاءِ و لِلمَوتِ لا لِلحَیاةِ و أنَّکَ فی قُلعَةٍ و دارِ بُلغَةٍ و طَریقٍ إلَى الآخِرَةِ و أنّکَ طَریدُ المَوتِ الّذی لایَنجو مِنهُ هارِبُهُ و لایَفوتُهُ طالِبُهُ و لابُدَّ أنّهُ مُدرِکُهُ، فکُن مِنهُ عَلى حَذَرٍ أن یُدرِکَکَ و أنتَ عَلى حالٍ سَیئةٍ، قَد کُنتَ تُحَدِّثُ نَفسَکَ مِنها بِالتَّوبَةِ فَیَحولُ بَینَکَ و بَینَ ذلِکَ، فإذا أنتَ قَد أهلَکتَ نَفسَکَ.۳