ـ وقتی کارها آنطور که من میخواهم پیش نمیروند، وحشتناک است.
ـ من باید همیشه موفق باشم.
این گونه ارزیابیها نامعقول و غیر منطقیاند؛ زیرا واقعبینانه نیستند و به تجربههای بد و منفی منجر میشوند. ارزیابیهای غیرمنطقی مطلقگرا هستند و محتوای آنها بر باید و حتماً و بر کامل بودن مبتنی است و از همین طریق میتوان آنها را شناخت. باورها و عقاید غیر منطقی ذیل در یک سلسله از مطالعات شناسایی شدهاند۱:
نیاز به تأیید: همه افراد مهم در زندگی من، باید مرا تأیید کنند و دوستم بدارند؛
انتظارهای بسیار زیاد از خود: من باید در همه زمینهها کاملاً باکفایت و شایسته باشم؛ در غیر این صورت فردی بیارزش هستم؛
مستعد سرزنش: اگر من با دیگران بد و شرور هستیم، باید تنبیه شویم؛
درماندگی عاطفی: علّت همه ناخوشیها و بدبختیهای من، دیگران یا شرایط بد هستند و من بر آنها تسلطی ندارم؛
نگرانی بیش از حد: حتّی اگر احتمال واقعهای تهدیدکننده یا خطرناک باشد، من باید نگران باشم؛
دوری کردن از مشکلات: اجتناب از برخی مشکلات برایم آسانتر از مواجه شدن با آنهاست؛
وابستگی: من به شخصی قویتر از خودم نیاز دارم تا بر او تکیه کنم؛
درماندگی: تنها گذشتهام تعیینکننده رفتارهای فعلی من است و اگر چیزی در گذشته بر من اثر داشته، اثرش همیشه باقی خواهد ماند.
افرادی که بر این باورها و عقاید پافشاری میکنند همیشه در زندگیشان با مشکلاتی مواجهاند؛ زیرا رسیدن به رضایت برای آنها بسیار دشوار است. ما میتوانیم از طریق یادگیریِ ارزیابیهای معقول و منطقیتر، بعضی از هیجانها و عواطف منفی خود را تعدیل کنیم و از فشار روانی خود بکاهیم۲.