285
مهارت‌های زندگی

ـ وقتی کارها آن‏طور که من می‏خواهم پیش نمی‏روند، وحشتناک است.

ـ من باید همیشه موفق باشم.

این گونه ارزیابی‏ها نامعقول و غیر منطقی‏اند؛ زیرا واقع‏بینانه نیستند و به تجربه‌های بد و منفی منجر می‏شوند. ارزیابی‏های غیرمنطقی مطلق‏گرا هستند و محتوای آنها بر باید و حتماً و بر کامل بودن مبتنی است و از همین طریق می‏توان آنها را شناخت. باورها و عقاید غیر منطقی ذیل در یک سلسله از مطالعات شناسایی شده‏اند۱:

نیاز به تأیید: همه افراد مهم در زندگی من، باید مرا تأیید کنند و دوستم بدارند؛

انتظارهای بسیار زیاد از خود: من باید در همه زمینه‏ها کاملاً باکفایت و شایسته باشم؛ در غیر این صورت فردی بی‏ارزش هستم؛

مستعد سرزنش: اگر من با دیگران بد و شرور هستیم، باید تنبیه شویم؛

درماندگی عاطفی: علّت همه ناخوشی‏ها و بدبختی‏های من، دیگران یا شرایط بد هستند و من بر آنها تسلطی ندارم؛

نگرانی بیش از حد: حتّی اگر احتمال واقعه‏ای تهدیدکننده یا خطرناک باشد، من باید نگران باشم؛

دوری کردن از مشکلات: اجتناب از برخی مشکلات برایم آسان‏تر از مواجه شدن با آنهاست؛

وابستگی: من به شخصی قوی‏تر از خودم نیاز دارم تا بر او تکیه کنم؛

درماندگی: تنها گذشته‏ام تعیین‏کننده رفتارهای فعلی من است و اگر چیزی در گذشته بر من اثر داشته، اثرش همیشه باقی خواهد ماند.

افرادی که بر این باورها و عقاید پافشاری می‏کنند همیشه در زندگیشان با مشکلاتی مواجه‏اند؛ زیرا رسیدن به رضایت برای آنها بسیار دشوار است. ما می‏توانیم از طریق یادگیریِ ارزیابی‏های معقول و منطقی‏تر، بعضی از هیجان‌ها و عواطف منفی خود را تعدیل کنیم و از فشار روانی خود بکاهیم۲.

1.. مهارتهای زندگی، ج۱، ص۶۱.

2.. همان، ج۱، ص۶۲.


مهارت‌های زندگی
284

به این فکر می‏کنید که چنان‏که باید تلاش نکرده‏اید یا آن موقعیّت بیش از اندازه دشوار بوده است.

انسان هنگام مواجهه با رویدادها و موقعیّت‏های زندگی، یک ارزیابی اولیه یا ابتدائی از آنها دارد. این ارزیابی امکان دارد به گونه‏ای باشد که آن اتفاق مشکل تلقی نشود و در نتیجه، با این نوع ارزیابی، سطح تنیدگی و استرس فرد کاهش یابد. اما در صورتی که رویداد زندگی مشکل شمرده شود، باعث افزایش استرس و تنیدگی فرد می‏شود. اگر آنچه فرد با آن مواجه شده مشکل به معنای واقعی باشد، برای مثال، در کنکور رتبه لازم را به دست نیاورده، یا در زندگی زناشویی شکست خورده است، ارزیابی‏ها، قضاوت‏ها و تفسیرهایی از مشکل خواهد داشت که به آن ارزیابی‏های ثانویه گفته می‏شود. ارزیابی ثانویه، عملکرد ما را پس از شکست تعیین می‏کند. طبیعی است که ارزیابی و برداشت ما از موقعیّت شکست، بر احساساتمان نیز اثر می‏گذارد. مهم‏ترین کار در زمان شکست، ارزیابی منطقی آن است.

الف ـ ارزیابی‏های منطقی

ارزیابی‏های اولیه نتیجه نظام باور و عقاید فرد هستند. اگر شما معتقد باشید که دیگران باید کامل باشند و آنها این گونه نباشند ناراحت خواهید شد. اگر بخواهید که دیگران بدون قید و شرط به شما توجّه داشته باشند، بی‏تردید زمانی که چنین توجهی را نبینید، خشمگین می‏شوید. اِلیس۱ نشان می‏دهد که افراد می‏توانند طرز شناخت ارزیابی‌های غیر منطقی و نامعقول خود را بیاموزند و برای آنها اقدام کنند۲.

ارزیابی‏های ذیل را ملاحظه کنید:

ـ افرادی که برای من مهم‏اند، باید همیشه مرا دوست داشته باشند.

ـ مردم نباید رفتار سردی با من داشته باشند، اگر این کار را بکنند معلوم است افراد خوبی نیستند.

1.. Ellis, A.

2.. مهارتهای زندگی، ج۱، ص۶۱.

  • نام منبع :
    مهارت‌های زندگی
    سایر پدیدآورندگان :
    سيد مهدي خطيب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 93583
صفحه از 391
پرینت  ارسال به