عِندَهُ حَدیثُ أوَّلِهِم، یضحَکُ مِمّا یَضحَکونَ مِنهُ، و یَتَعَجَّبُ مِمّا یَتَعَجَّبونَ مِنهُ... و لایقطَعُ عَلى أحَدٍ حَدیثَهُ حَتّى یجوزَ فَیَقطَعَهُ بِنَهیٍ أو قِیامٍ.۱
۰.سخن نمیگفت مگر در جایى که امید ثواب در آن داشت و هرگاه سخن میگفت، همنشینانش خاموشى میگزیدند، تا آنجا که گویى پرنده بر سر ایشان نشسته است و هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله سکوت میکرد، آنها سخن میگفتند و در خدمت ایشان کشمکش نمیکردند و اگر کسى سخن میگفت، به او گوش میدادند تا از سخن گفتن فارغ شود. سخن آنها نزد پیامبر صلی الله علیه و آله، همان سخن نخستین نفر مجلس بود. از آنچه میخندیدند، او هم میخندید و از آنچه تعجب میکردند، او هم تعجب میکرد...، سخن کسى را قطع نمیکرد، مگر آنکه از حد میگذراند؛ پس با نهى یا برخاستن، کلام او را قطع میکرد.
در حدیثی دیگر، امام حسن علیه السلام روایت میکند که از، هند بن ابىهاله تمیمى که فردی توصیفگر بود خواستم تا سخن گفتن پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را براى من توصیف کند. او گفت:
۰.کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله... لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ، طَویلَ السَّکتَةِ، یفتَتِحُ الکَلامَ و یختِمُهُ بِأَشداقِهِ، و یَتَکَلَّمُ بِجَوامِعِ الکَلِمِ،... إذا أشارَ أشارَ بِکَفِّه کُلِّها، و إذا تَعَجَّبَ قَلَبَها، و إذا تَحَدَّثَ اتَّصَلَ بِها، یَضرِبُ بِراحَتِهِ الیُمنى باطِنَ إبهامِهِ الیُسرى، و إذا غَضِبَ أعرَضَ و أشاحَ و إذا فَرِحَ غَضَّ طَرفَهُ.۲
۰.پیامبر صلی الله علیه و آله.... بدون نیاز سخن نمیگفت، سکوتش طولانى بود، از آغاز تا پایان سخن دهانش را کاملاً بازنمىکرد و سخنانى فراگیر میفرمود... هرگاه اشاره میکرد، با تمام کفدست اشاره میکرد و هرگاه شگفت زده میشد،