در آموزههای دینی، فردیت هر فرد و هر عضو خانواده محترم شمرده شده است، بهگونهای که مرزها و حریمهای میان افراد رعایت شود. در این صورت است که فرد به جایگاه شایسته خود دست مییابد و دارای عزت نفس، احترام و خودباوری خواهد شد.
با توجّه به این آموزهها در ترسیم مرزها، جایگاه هریک از اعضای خانواده مشخص میشود. در این صورت باید جایگاه پدر و مادر و فرزندان از همدیگر متمایز باشد و آنها بنا به موقعیّت خود در خانواده حقوق و مزایای فردی متمایزی داشته باشند. از این رو، برای نمونه، در اسلام، پدر جایگاهی متفاوت نسبت به مادر و فرزندان دارد و مادر نیز حقوق و مزایایی متمایزی در مقایسه با دیگر اعضای خانواده دارد. فرزندان نیز جایگاهی خاص و از حقوق و مزایایی متفاوت نسبت به والدین دارند.
افزون بر این، هر نظام خانوادگی مرز و حریم خاصّی دارد. این مرزها باید به قدر کافی پررنگ باشد تا حیطه استقلال عمل هریک از اعضا را کاملاً مشخص سازند و از دخالت افراد غیر مرتبط با نظام خانوادگی ـ برای نمونه، خویشاوندان پدری یا مادری ـ محفوظ بدارند.
ج ـ سلسله مراتب در نظام خانواده
الگوهای تعاملی، رفتار اعضای خانواده را منظم میکند. یکی از عوامل تداوم این الگوها وجود «سلسله مراتب قدرت» در نظام خانواده است که در آن والدین و فرزندان سطوح متفاوتی از اقتدار دارند. برای تشکیل چنین سلسله مراتبی گاه نقشها به صورت مکملِ هم در میآیند. برای نمونه، زن و شوهری که اتکای متقابل را پذیرفتهاند، به صورت یک گروه (تیم) عمل و نقش والدینی را ایفا میکنند.
مدیریت نظام خانواده در اسلام، به صورت هرمی است که در رأس آن، مرد خانواده جای دارد و میکوشد افزون بر مدیریت مالی، تبادل میان اعضای خانواده را تسهیل کند. خداوند متعال در آیه ۳۴ سوره نساء میفرماید:
(الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ بِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ).