الف ـ روابط اجتماعی
فارابی، بنیانگذار فلسفه سیاسی اسلام، معتقد است انسان طبعاً اجتماعی است و اجتماعی بودن برای بقای وی ضروری است. از نظر وی آنچه انسان را به تکاپو میاندازد و به زندگیِ گروهی میکشاند، نیازهای طبیعی اوست. انسانها بدون یاری یکدیگر نمیتوانند نیازهای خود را برآورند و این امر جز از طریق روابط اجتماعی امکانپذیر نیست۱. در متون دینی به دیدار دوستان و گفتگو با دیگران در موضوع روابط اجتماعی اشاره شده است. رسول اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید:
ثَلَاثٌ فَرَحَاتٌ لِلْمُؤْمِنِ فِی الدُّنْیا: لِقَاءُ الْإِخْوَانِ وَ تَفْطِیرُ الصَّائِمِ وَ التَّهَجُّدُ مِنْ آخِرِ اللَّیلِ.۲
۰.برای مؤمن سه شادی در این دنیا وجود دارد: دیدار برادران، افطار کردن روزهدار و شبزندهداری در پایان شب.
دیدارِ هرچند اندک دوستان زمینه را برای نشاط فراهم میکند. امام باقر علیه السلام میفرماید:
مُلَاقَاةُ الْإِخْوَانِ نُشْرَةٌ وَ تَلْقِیحٌ لِلْعَقْلِ وَ إِنْ کَانَ نَزْراً قَلِیلاً.۳
۰.دیدار دوستان مایه نشاط و پرورش عقل است اگرچه اندک باشد.
در برخی آموزههای دین، روابط اجتماعی و دیدار دوستان، با نوعدوستی و برآوردن نیازهای دیگران پیوند خورده و عاملی برای شادمانی پایدار دانسته شده است. از نگاه دین روابطی که به همبستگی جامعه کمک کند و مایه نشاط و شادمانی جامعه شود، شادیآفرین شمرده میشود. حضرت اباالحسن علیه السلام میفرماید:
إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ یَسْعَوْنَ فِی حَوَائِجِ النَّاسِ هُمُ الآمِنُونَ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ