نقشهای متعددی را انجام دهند۱.
به عقیده مینوچین و فیشمن سه خُردهنظام: همسری، والدینی و خواهر ـ برادری در خانواده اهمیتی ویژه دارند. هر فرد به خردهنظام متفاوتی تعلق دارد که هریک دارای سطح قدرت متفاوتی است. مرد میتواند، پسر، برادر بزرگتر، برادر کوچکتر، شوهر و پدر باشد۲. در میان خرده نظامهای پیش گفته، خرده نظام همسری، اساس ثبات خانواده است. در درون این خرده نظام، زن و شوهر دارای نقشهای گوناگونی هستند۳.
ب ـ مرزهای خانواده
روانشناسان حوزه خانواده، از جمله خانوادهدرمانگرانِ ساختنگر، بر این باورند که خردهنظامهای خانوادگی که پیش از این به آنها اشاره شد، بهسبب «مرزها» از یکدیگر متمایز میشوند. مرزهای یک خردهنظام، مقرراتی است که معین میکند چه کسی و چگونه جزء این خرده نظام است۴. به سخن دیگر، مرز، خطی نامرئی است که افراد یا خردهنظامها را از نظر روانی از یکدیگر جدا میکند۵.
در یک خانواده منسجم، هدف مرزها تسهیل کارکرد بهتر تعاملات اعضاست و نظام خانواده برای عملکرد سالم، این مرزها را برجسته میسازد. نقش مرزها، حراست از عمل متمایزسازی نظام خانواده است. وضوح مرزهای درون خانواده عاملی مفید برای ارزیابی عملکرد خانواده است. اگر خانواده این مرزها را بیش از حد خشک و نامنعطف سازد، دچار گسستگی میشود و اگر بیش از حد منعطف سازد، به در هم تنیدگی میانجامد. به سخن دیگر، در هم تنیدگی و گسستگی دو سوی این پیوستار هستند و دامنه بهنجار آن زمانی است که مرزها مشخص باشند، نه خشک و نه نامشخص۶.
1.. خانواده درمانی، گلادینگ، ص۲۳۶.
2.. خانواده درمانی، مینوچین، ص۸۳.
3.. خانواده درمانی، گلدنبرگ، ۱۳۸۶، ص۲۴۰.
4.. خانواده درمانی، مینوچین، ص۸۵.
5.. خانواده درمانی، گلادینگ، ص۲۳۶.
6.. خانواده درمانی، مینوچین، ص۸۵.