آموزههای دینی وجود دارد که به بخشی از آن اشاره میشود. همواره در سیره و روش زندگانی رسول اکرم صلی الله علیه و آله این نکته مشهود بود که آن حضرت خشمگین نشد مگر برای رضایت پروردگار. از امام حسن علیه السلام نقل شده است:
کَانَ النَّبِی صلی الله علیه و آله یغْضَبُ لِرَبِّهِ وَ لَا یغْضَبُ لِنَفْسِهِ.۱
۰.پیامبر خدا ـ که درود خدا بر او و خاندانش باد ـ به خاطر خدا غضبناک میشد، ولی برای خودش خشمگین نمیشد.
امام علی علیه السلام نیز در بیان سیره آن حضرت میفرماید:
کانَ النَّبیُ صلی الله علیه و آله لایَغضَبُ لِلدُنیا، فإذا أغضَبَهُ الحَقُّ لَم یَعْرِفْهُ أحَدٌ و لم یَقُمْ لِغَضَبِهِ شَیء حَتّىٰ یَنْتَصِرَ لَهُ إذا أشارَ أشارَ بِکَفِّهِ کُلِّهَا و إذَا تَعَجَّبَ قَلَبَهَا و إذَا تَحَدَّثَ إتَّصَلَ بِهَا فَضَرَبَ بِراحَتِهِ الْیُمْنَی بَاطِنَ إبهَامِهِ الْیُسْرَی و إذَا غَضِبَ أعْرَضَ و أشَاحَ.۲
۰.پیامبر اکرم ـ که درود خدا بر او و خاندانش باد ـ دنیا و آنچه در آن بود او را خشمگین نمیساخت، اما اگر حقّی ضایع میشد، هیچ کس او را نمیشناخت و خشمش خاموش نمیشد تا اینکه حق را یاری کند. هنگام اشاره با تمام دستش اشاره میکرد، اگر تعجب میکرد دستش را برمیگردانید و هنگام گفتگو دستها را به هم وصل میکرد و کف دست راست را به انگشت بزرگ میزد و هنگامی که خشم مینمود، بهشدت روی برمیگردانید.
آنچه در پی میآید، بخشهایی از خشم سالم و منطقی است که در سیره پیشوایان دین آمده و بدان سفارش شده است. در آموزههای قرآنی بر خشم سالم فراوان تأکید شده و از همین روست که در قرآن کریم برای خشم ناسالم پایان نامعلوم و مبهمی تصویر شده است. حضرت یونس علیه السلام نه از اجرای مأموریت فرار کرد و نه از برطرف شدن عذاب خشمگین بود، ولى کارى انجام داد که آن کار ایهامى به معنای خشمگین شدن