د ـ محرومیّت از بصیرت
بعضى چیزها را با چشم سر باید دید و بعضى را با چشم دل. انسان هم به «بَصَر (چشم)» نیاز دارد و هم به «بصیرت (بینش)». بصر، امور مادى را میبیند و بصیرت، امور معنوى را. آنچه دیدن را براى «بصر» ممکن میسازد، اشعههاى نور است و آنچه «بصیرت» را ممکن میسازد، نور باطن است.
همچنین برخى صداها را با گوش سر باید شنید و برخى را با گوش دل. کسى که اهل شهوت باشد، گوش دل او کر و چشم دل او کور میشود۱ و کسى که چنین شود، خود را از لذّت شنیدنىها و دیدنىهاى بسیارى ـ که فقط با گوش و چشم دل، قابل شنیدن و دیدناند ـ محروم ساخته است.
همچنین در مسیر سعادت، به تشخیص راه از چاه نیاز فراوانى است. جداسازى درست از نادرست و حق از باطل، عامل سعادت و مشخّص نبودن مرز میان این امور، مایه شکست و ناکامى و بدبختى است. آن نیرویى که توان فرق گذاشتن میان این امور را دارد و انسان را از تشخیص درست بهرهمند میسازد، «تقوا» نام دارد۲ و دشمن تقوا، شهوت است. شهوت و تقوا با هم جمع نمیشوند. دلى که خانه شهوت باشد، جایگاه تقوا نیست.۳ زیادهخواهى جنسى، نیروى تقوا را نابود میسازد۴ و نبودن تقوا، یعنى نبودن قوّهٔ بصیرت، تیزبینى و پیشبینى. آیا اینها محرومیّت نیستند؟ آیا این محرومیّتها را باید ناچیز انگاشت؟
چرا جان ما از شنیدن آواى دلنشین ملکوت و روح ما از دیدن ملکوت آسمان و زمین محروم باشد؟! چرا انسان از نیروى بصیرت و تقوا محروم شود؟ آیا شهوت، ارزش این همه محرومیّت را دارد؟! آیا این هزینه براى شهوترانى، سنگین نیست؟! آیا این، معاملهاى زیانبار نیست؟ عاقل کسى است که بر شهوت خود چیره شود و آخرتش را به دنیا نفروشد.۵
1.. همان، ص۲۷۰، ح۳۸۴۹ و ص۶۶۶، ح ۹۱۶۸ و ص۶۱۱، ح۸۳۵۲.
2.. قرآن کریم یکى از فوائد تقوا را برخورداری از نیروى «فرقان» یا قدرت تمیز میان حق و باطل میداند (انفال: ۲۹).
3.. تنبیه الخواطر، ج۲، ص۱۲۲.
4.. غرر الحکم و درر الکلم، ص۷۷۴، ح۱۰۶۰۶.
5.. همان، ص۱۱۰، ح۱۹۸۳.