فائدة اُخرى [كلباسى و شخصى كه دعاى ندبه را در سامرا مى خواند ]
از آقاى كلباسى شنيدم كه نقل مى كرد :
كسى دعاى ندبه را در سامره مى خوانده ، كسى او را گفته كه اين كلمه را در اين دعا : « و عرجت بروحه » مخوان بلكه « عرجت به » بخوان ؛ زيرا كه وجه اوّل كلمه ضالّة و مضلّة است ، و بعد آن شخص غائب شده است ، و قائل منطبق با امام زمان عليه السلام مى نموده است .
فائدة اُخرى [آيا «عرجت بروحه » كلام امام معصوم است ؟]
عقيده مرحوم آقا ميرزا مهدى اين بوده كه « عرجت بروحه » كلام امام را نمى ماند ؛ شايد فحول علماى اعلام كه رؤساى شيعه بوده اند و حراست شيعه را در نظر داشتند ديده اند كه در قرون اول قول به روحانيت معراج معروف و نزديك به قبول عموم است ، به خلاف جسمانيّت آن كه عقول تا حدى از قبول آن به جهت عدم تمكّن از تعقل براى القائات شبهات از حكما و غيرهم ابا دارد ، اين عبارت را كه « به » بوده « بروحه » عوض كرده اند .
و نظير اين تصرّف در كلمات آنها ديده مى شود ؛ مثلاً معامله صدوق در نقل «زيارت جامعه» با آن همچنين «زيارت عرفه» كشف از امثال اين تصرفات مى كند كه متأخرين گفتند : و هذا مما يوجب سوء الظن بالعلماء ، و شايد اين عبارت تصحيف ايشان باشد و بر فرض «بروحه» بودن ، دلالت بر نفى جسم نمى كند .
اقول : وجه اول ايشان انحصار به تصرف علما ندارد ، شايد غير علماى فحول نيز اين كار را به جهت توافق آن با عقول خود كرده باشند ؛ چنان كه حاجى نورى فرموده : بعضى از صاحبان امراض قلبيه ... الخ .
« و عرجت بروحه » را مانى شبسترى ( آقا سيد مرتضى ) احتمال مى دادند كه شايد قيد « بروحه » براى دفع توهم عروج موتى باشد .
و توضيح آن اين كه : كأنّه به دلالت آيات و اخبار ، يك عروجى مسلم بوده است و يك معروجٌ به هم مسلم بوده ، ليكن آيا اين امر بعد از قبض روح از جسد بوده كه روح او بعد از مفارقت از بدن باشد يا در حال حيات با بدن؟ ليكن بديهى است كه اين معنى خيلى بعيد است و قيد روح براى دفع توهم جسم بيايد بسيار دور به نظر مى آيد و خيلى دور از مناسبت به سياق اخبار و ادعيه به نظر مى آيد .