برعکس، فکر کنیم که شرقشناسی از اساس طرحی است استعماری برای تسلط و استیلا بر شرق. شرقشناسان در دورههای مختلف و با گرایشهای متنوع به مکتبهای متفاوت شرقشناسی، از زاویهها و دیدگاههای گوناگونی به شرق مینگریستند و هر گروه از آنان در موضوعهای خاصی پژوهش میکردند. همین مسئله باعث شده است که این فعالیتها به انبوهی از اغراض و کجفهمیها گرفتار آید که همین نکته ضرورت نقد آثار شرقشناسان را دوچندان میکند.
نقد آثار مستشرقان نیازمند چند ابزار کارآمد و ضروری است. نخست باید با زبان متنهای شرقشناسان آشنا بود. دوم تسلط کامل بر حوزهای که بنا است در آن آثار شرقشناسان نقد شود امری ناگزیر است. سوم این که نباید نگاهی خصمانه به آثار شرقشناسان داشت؛ زیرا چه بسا این نگاه انسان را از انصاف دور کند و به ورطه تعصب و غرضورزی اندازد. از دیگر سو نیز بی خطا دانستن این آثار، جرئت روبهرو شدن با آنها را از انسان میستاند.
کتاب نقد الخطاب الاستشراقى، نوشته دکتر ساسى سالم الحاج، از بهترین کتابهایی است که به استشراق پرداخته است. تتبع در اقوال و گستردگى آن باعث شده که مطالب کتاب از اعتبار علمى خاصى برخوردار باشد. مباحث این کتاب سیری منطقى را دنبال میکند و هر مبحث مقدمه بحث بعدى است. همچنین تنوع مطالب کتاب و تتبع نویسنده در گردآوری آرای مختلف به وزن علمی اثر افزوده است. نکته شایان ذکر درباره کتاب این است که نویسنده جانب ادب اسلامی در پاسخگویى به شبهات را نگاه داشته است. با توجه به این ویژگىهاست که میگوییم این کتاب یکى از آثار ارزشمند در زمینه استشراق است.
دکتر ساسی سالم الحاج این کتاب را در دو باب و هفت فصل سامان داده است؛ باب اول سه فصل و باب دوم چهار فصل. وی در باب اول با عنوان اصالت تاریخی استشراق، مفهوم استشراق، مراحل استشراق و روشهای مستشرقان را