بیشتر منطقههای عربی خلیج حضور یافت.
آنچه اهمیت دارد تمرکز این گروه سیاسی در جزیرة العرب و ارتباط اهداف آن با تحقق سیطره غرب بر شبه جزیره عربستان است. ترکیه مدت زیادی بر این سرزمین مسلط بود؛ اما بریتانیا با اهداف استعماری خود وارد این نبرد شد و در نهایت به پیروزی رسید. در این مسیر بین گروه امریکایی عربی و سلطهگران بریتانیایی ارتباط برقرار شد؛ اما بریتانیاییها احساس کردند که این گروه بهتدریج در حال نفوذ در منطقه هستند. از این رو آن را تحت نفوذ مستقیم خود قرار داد. نامههای رد و بدل شده میان مسئولان بریتانیایی در منطقه خلیج فارس و حکومت مرکزی لندن نشان میدهد که این گروه به طور مستقیم در امور سیاسی منطقه دخالت دارد و برای تحکیم نفوذ روبهرشد خود در منطقه با نیروهای بریتانیایی همکاری میکند. این مسئله نقش مهم تبشیر در مسائل سیاسی این منطقه را نشان میدهد.
در آفریقا نیز همین تلاش سیاسی تبشیری را میبینیم که خطیرترین نقش خود را در نفوذ سیاست فرانسه در شمال آفریقا و آفریقای مرکزی به نمایش گذاشته است؛ بهویژه نقشی که لاویگری۱ فرانسوی ایفا کرد. وی اسقف الجزایر و اسقف بزرگ آفریقا و نماینده پاپ در صحرای بزرگ و سودان بود. تجلی تلاشها و تواناییهای او را میتوان در گروههای «پدران سفید»۲ و «مبشران بانوی آفریقا»۳ دید.۴
مرحله استشراق سیاسی منحصر در فعالیتهای مستشرقان و مبشران نیست، بلکه افقهایی بیشتر و گستردهتر را در بر میگیرد؛ اما ما در این مجال نمیتوانستیم همه آنها را مطرح كنیم، بنابراین نمونههایی را برای روشن شدن بحث ارائه کردیم. در فصل بعد نقش گزارشهای مسافران، کنسولها و مبشران مسیحی در شکلگیری