اسیران مسیحی انجام داد، اوضاع بهطور کلی تغییر کرد. اخلاق اسلامی باعث شد که اختلاف، تنفر و دشمنی کم شود و تجارت و علم جای آن را بگیرد؛ ارتباط مسلمانان با مسیحیان رشد كرد و عربی زبان محاوره مردم منطقه شد.۱
آخرین صلیبیان پس از خارج شدن از «عکا» و در بازگشت، کتب خطی مسلمانان را با خود به اروپا بردند. پس از آن راهبان و تجار مسیحی، هر کدام با توجه به اهداف خود، به شرق بازمیگشتند. اروپاییان فهمیده بودند که راه حل نظامی نمیتواند کمکی کند، به همین جهت راههای مسالمتآمیز را وسیله تبشیر قرار دادند تا آنچه با وسایل نظامی نتوانستند به دست آورند را محقق کنند. راجر بیکن۲ را میتوان سرکرده آنان دانست که معتقد بود جنگ مقدس نمیتواند استیلای بر شرق را فراهم آورد و نیز بهترین راه برای نشر مسیحیت در بین مسلمانان تبشیر مسالمتآمیز و موعظه حسنه است؛ اما مسیحیت در این هدف موفق نبود.
ناموفق بودن مسیحیان در تبشیر به چند مسئله برمیگشت: ناآشنایی با زبان ملتهایی که قصد تبشیرشان را داشتند، ناآگاهی از عقاید آنان، ناتوانی در اقامه براهین فلسفی و علمی که اساس دعوت غیرمسیحیان به مسیحیت محسوب میشود. این اسباب باعث شد که به شرق و میراث مشرقزمین، که از طریق معابر جغرافیایی و جنگهای صلیبی به اروپا منتقل شده بود، توجه بیشتری شود. همچنین مبشران لازم دیدند که عربی و زبانهای شرقی را فرا بگیرند و به فلسفه و جدل منطقی توجه کنند تا بتوانند اندیشه خود را بگسترانند.
بر اثر این عوامل، پاپ اینوسنت چهارم۳ در تاریخ ۲۲ ژوئن ۱۲۴۸م، در نامهای به مدیر دانشگاه پاریس خواستار ایجاد کرسی مطالعات عربی و اسلامی شود. اولین مدرسهای که برای علوم شرقی در اروپا تأسیس شد، مدرسه «طلیطه» بود که در آن