25
نقدی بر گفتمان شر ق‌شناسی

دو سویه بود. تأثیر یونان در ملل شرق قوی بود، ولی نه به این معنا که شرق تسلیم تأثیرات غربی شده باشد، بلکه در مواردی مغلوب بر غالب تأثیر می‌گذاشت. ملت‌های شرقی همچنان به زبان خود سخن می‌گفتند و خدایان پیشین خود را می‌پرستیدند. نتیجه این شد که یونان فلسفه را به شرق و شرق دین را به یونان عرضه کرد؛ غلبه نیز با دین بود. عمیق‌ترین نتیجه فتوحات اسکندر،‌ که بسیار دور از ذهن می‌نمود، این بود که روح اروپایی رنگ و بوی شرقی به خود گرفت.۱

پس از مرگ اسکندر، اختلاف در تقسیم این ارث بزرگ ضعف یونان را در پی داشت. همسایه این امپراتوری، یعنی روم، این فرصت را غنیمت شمرد و با تسلط بر مقدونیه، مزرهای یونان، آسیای صغیر، شامات و آفریقا استعمار رومی را ایجاد کرد. با وجود قدرت سیاسی روم، فرهنگ یونانی بر فرهنگ روم غلبه کرد و امپراتوری روم زبان یونانی را به خدمت گرفت؛ در نتیجه زبان یونانی تبدیل به زبان علمی، فرهنگی و آموزشی شد و فلسفه و دیانت یونانی کار خود را کرد و ستون‌های دین و اخلاق رومی فرو ریخت. پس از تأسیس شهر قسطنطنیه نیز فرهنگ یونانی بر فرهنگ رومی غلبه کرد و جای آن را گرفت و حیات علمی، فنی و دینی رومی به رنگ و بوی هلنی درآمد: «یونان مغلوب، غالب نافرهیخته خود را به بند کشید».۲ پس از تشکیل امپراتوری روم، برای اولین بار در تاریخ، مرکز تاریخ سیاسی از آسیا به اروپا منتقل شد و تا امروز در همان‌جا باقی ماند؛ مگر در مدت کمی که فرهنگ عربی اسلامی در اوج بود.

جهت مهم از بیان تاریخ برای ما حیات فرهنگی و فکری است. هدف از بیان آن نیز ردیابی پیوندهای شرق و غرب، چگونگی رابطه آن‌ها و آثار سیاسی و اقتصادی و تمدنی ناشی از این ارتباط است تا بتوانیم به ریشه‌های تاریخی استشراق دست پیدا

1.. ویل دورانت، قصة الحضاره، ج۸، ص۵۳۲.

2.. همان، ج۹، ص۱۹۹.


نقدی بر گفتمان شر ق‌شناسی
24

شرق دست یافتند و تأثیر و تأثر در جوامع انسانی این دو تمدن شکل گرفت. این نخستین برخورد علمی شرق و غرب بود که موجب شکل‌گیری مطالعات شرق‌شناسی و تکوین تدریجی آن شد؛ هرچند آن مطالعات، استشراق به معنای علمی متعارف امروزی نبودند. از جمله این ارتباط علمی می‌توان به ارسال الواحی از بابل به یونان اشاره کرد. یونانیان با ترجمه این الواح علوم فلکی و تقویم سرزمین‌ها را شناختند. همچنین اسکندر برای تبادل علمی با شرق، دانشمندان بسیاری را به همراه خود برد. گزارش‌های یاران اسکندر از سرزمین‌هایی که از آن‌ها عبور کرده بودند، حضور فلاسفه یونانی در شرق، شکوفایی فلسفه یونانی در اسکندریه و تأسیس مدارس علمی بزرگ از دیگر عوامل این پدیده هستند.

از نشانه‌های تأثیر فرهنگ غربی بر کشورهای شرق، اقدام خسرو انوشیروان (۵۳۱-۵۷۸م)، که تحت تأثیر فرهنگ هلنی قرار گرفته بود، به تأسیس دو مدرسه بود. مدرسه نخست جندی‌شاپور بود که در آن فلاسفه یونانی را، که پس از بسته شدن مدرسه آتن طرد شده بودند، استخدام کرد. در کنار فلسفه و دیگر علوم، حضور و تدریس اطبای یونان و هند در این مدرسه موجب تحولی عظیم در تدریس طب شد. مدرسه دیگر، مدرسه حرّان بود که دانسته‌های زیادی از آن در دست نیست؛ اما مرکز نفوذ فرهنگ هلنی بود و پس از مسیحی شدن یونان همچنان بر دین قدیم یونان باقی ماند.۱

از نتایج تأثیر یونانیان و ملت‌های سامی بر یکدیگر پیدایش فرهنگی جدید به نام «فرهنگ هلنیستی» در سرزمین‌های شرق نزدیک در قرون پیش از مسیحیت بود. همان‌طور که اسکندر در تلاش بود جانب هر دو سو را نگاه دارد و فاصله بین سرزمین خود و سرزمین‌های دیگر را از میان بردارد،۲ تأثیر دو تمدن بر یکدیگر نیز

1.. دی لاسی اولیری، الفكر العربی و مركزه فی التاریخ، ص۴۱.

2.. فیلیپ حتّی، خمسة آلاف سنة من تاریخ الشرق الأدنی، ج۱، ص۱۴۴.

  • نام منبع :
    نقدی بر گفتمان شر ق‌شناسی
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 517
صفحه از 143
پرینت  ارسال به