درک اسلام و فهم حقیقت تصوف اسلامی سعی میکرد قرآن را مانند مسلمانان بفهمد، مانند فقرا بر روی خاک مینشست، لباس خشن میپوشید و خود را به ریاضت کشیدن ملزم میکرد. مطالعات او درباره تصوف او را به این نتیجه رساند که تصوف دربردارنده همه ارزشهای ضروری اسلام است؛ از این رو، صوفیان را قدّیسان اسلام مینامید.
ماسینیون برای دستیابی به معنای اسلام از روشهای مختلفی بهره برد. اسلام، به معنای خاص، زندگی دینی و معنوی مسلمانان است؛ اما به معنای عام، شامل واقعیتهای سکولاری است که با دین در ارتباطاند. درک اسلام جز با پی بردن به اصالت آن ممکن نیست و ماسینیون این اصالت را در تحول درونی دین اسلام میدانست. در مجموع میتوان گفت او، برخلاف دیگر مستشرقان مانند گلدزیهر، هُرگرونیه، بیکر و مکدونالد، در تفسیر دین اسلام از روش تاریخی و روش تأثیرپذیری استفاده نکرد. مهمترین نتیجه علمی ماسینیون اثبات اصالت تصوف اسلامی و عاری بودن آن از تأثیر عوامل بیگانه بود؛ نتیجهای که نهتنها کسی تا آن زمان به آن قائل نبود، بلکه افرادی نظیر نیکلسون، خلاف این نظر، معتقد بودند که اصول تصوف به تأثیرات یونان، ایران و هند بازمیگردد.
آنچه گذشت بررسی روش پنج تن از مستشرقان بزرگ بود. ضمن بررسی روش هر مستشرق سعی کردیم، علاوه بر زندگی، گرایشات و امکانات، به صورت جداگانه به عوامل ذاتی، دینی و سیاسی هر کدام نیز توجه کنیم. هدف از این بررسی، ارائه تصویری روشن از روشهایی است که مستشرقان برای مطالعه اسلام و تمدن اسلامی به کار بردهاند. بحث دستیابی به روشی بیطرف و مبتنی بر واقع برای مطالعه اسلام، اندیشهها و آموزهها و بیان تمدن اسلامی از ابتدای قرن نوزدهم مطرح بوده است.
با بررسی پنج روش متفاوتی که این مستشرقان برای مطالعه اسلام به کار بردند،