امور دنیا و هم به آخرت توجه دارد و از این رو، روح حقیقت معنوی در آموزههای آن جریان دارد.۱
از نظر او دین، این حقیقت معنوی، راهی برای رسیدن به خدا و مصدر روح و نور است. از سه راه سنتهای دینی، عقل و کشف الاهی میتوان به خدا رسید. سومین راه، که راه صوفیان است، ارزشمندترین و مهمترین راه است. در این راه انسان از میان حقایق ناشناخته با نوری که خدا در قلب او روشن میکند به شناخت خدا نائل میشود و با خداوند اتحاد مییابد؛ چنانکه غزالی چنین کرد.۲ او از این تحلیل به این نتیجه میرسد که اسلام و مسیحیت درباره عالم غیب دیدگاهی مشترک دارند و فهم روح معنوی اسلام گامی به سوی رسیدن به حقیقت مطلق است.
مکدونالد معتقد است اسلام دین یکپارچهای است که شامل آموزههای دینی، فرهنگ تاریخی و اجتماعی میشود و پژوهشگر این دین باید همه جنبههای آن را در نظر داشته باشد. همچنین اندیشه دینی اسلامی، اگرچه از سه منبع نقل، عقل و کشف گرفته میشود، دچار تناقض نیست؛ زیرا هر سه منبع از یک مصدر ماورایی سرچشمه میگیرند و با هم اختلاف ندارند.
مکدونالد درباره ارتباط اسلام و تمدن انسانی چند معضل را مطرح میکند که ابتدا باید فهم و سپس تفسیر شوند:۳
ـ مسئله انتشار اسلام و جنبش علمی و فرهنگی در عصر عباسیان؛ باید عوامل شکوفایی فرهنگی و تمدنی اسلام در این دوره را با نگاهی عقلانی و منطقی بررسی کرد.
ـ مسئله کمفروغی و سقوط تمدن اسلامی؛ مکدونالد اسلام را متهم اصلی این