479
نهج الدّعا (با ترجمه فارسي) جلد اوّل

۷۸۳.الاختصاصـ به نقل از هشام بن سالم ـ: به امام صادق عليه السلام گفتم : اى فرزند پيامبر خدا ! چرا مؤمن وقتى دعا مى كند ، گاه دعايش مستجاب مى شود و گاه مستجاب نمى شود ، در حالى كه خداوند عز و جل فرموده است : «و پروردگارتان گفت : مرا بخوانيد تا پاسختان دهم» ؟
فرمود : «بنده هر گاه با نيّت راست و دل بااخلاص به درگاه خداوند ـ تبارك و تعالى ـ دعا كند و به عهد[ش با ]خداوند عز و جل هم وفا كند ، دعايش مستجاب مى شود ، و هر گاه بدون نيّت [راست] و اخلاص به درگاه خداوند عز و جل دعا كند ، دعايش مستجاب نمى شود . آيا نه اين است كه خداوند متعال مى فرمايد : «به عهدم وفا كنيد تا به عهد[م با] شما وفا كنم» ؟ پس هر كه وفا كند ، وفا مى بيند».

۳ / ۱۲

متوسّل شدن به غير خدا

۷۸۴.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى عز و جل مى فرمايد : «هيچ مخلوقى نيست كه به غير من چنگ زند ، مگر آن كه اسباب آسمان ها و اسباب زمين را از او قطع مى كنم . پس اگر از من خواست ، به او نمى دهم و اگر مرا خواند ، پاسخش نمى دهم ؛ و هيچ مخلوقى نيست كه به من ، و نه خلق من ، چنگ زند ، مگر آن كه آسمان ها و زمين را ضامن روزىِ او مى گردانم . پس اگر مرا خوانْد ، پاسخش مى دهم و اگر از من خواست ، به او مى دهم ، و اگر از من آمرزش طلبيد ، او را مى آمرزم».

۷۸۵.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما خواست كه آنچه را از پروردگارش درخواست مى كند ، به او بدهد ، بايد از همه مردم چشم اميد بر كَند و به غير خدا هرگز اميدى نداشته باشد . پس خدا هر گاه اين را از قلب او دانست ، هر چه را از وى بخواهد ، به او مى دهد.

۷۸۶.الكافىـ به نقل از حسين بن علوان ـ: در مجلس درسى بوديم و خرجى ام در يكى از سفرها تمام شده بود . يكى از رفقايمان گفت : براى رفع اين مشكلت به چه كسى اميدوارى؟
گفتم : فلانى .
گفت : در اين صورت ، به خدا سوگند كه حاجتت برآورده نمى شود و به آرزويت نمى رسى و مرادت حاصل نمى شود .
گفتم : تو از كجا مى دانى ، خدايت رحمت كناد؟
گفت : امام صادق عليه السلام برايم فرمود كه در كتابى خوانده است كه خداى ـ تبارك و تعالى ـ مى فرمايد : «به عزّت و جلال و عظمت و عرش نشينى ام سوگند كه اميد هر كس از مردم را كه به غير من اميد بندد ، به نوميدى مبدّل مى سازم و جامه خوارى نزد مردم را بر او مى پوشانم و از قرب خود مى رانَمَش و از فضلم دورش مى كنم . آيا او در سختى ها به غير من آرزو مى بندد ، در صورتى كه سختى ها به دست من است؟ و به غير من اميدوار مى شود و در انديشه اش درِ خانه غير مرا مى كوبد ، در صورتى كه كليدهاى همه درهاى بسته نزد من است و درِ من به روى هر كس كه مرا بخواند ، باز است؟ كيست كه در گرفتارى هايش به من اميد بسته و من اميدش را قطع كرده ام؟ كيست كه براى مشكلى به من اميدوار شده و من اميد او را از خودم بريده ام؟ من آرزوهاى بندگانم را نزد خود نگه داشته ام ؛ امّا آنها به نگهدارى من راضى نگشتند ، و آسمان هايم را از وجود كسانى كه از تسبيح گويى من خسته نمى شوند ، آكنده ساختم و به آنها فرمان دادم كه درهاى ميان من و بندگانم را نبندند ؛ ولى آنها به قول من اعتماد نكردند.
آيا كسى كه حادثه اى از حوادث من به او مى رسد ، نمى داند كه هيچ كس نمى تواند آن را برطرف سازد ، مگر با اجازه خود من؟ پس چرا مى بينمش كه از من رويگردان است؟ من به واسطه جود و بخشش خود ، آنچه را از من درخواست نكرد ، به او دادم و سپس آن را از او گرفتم ، و او برگشتش را از من نخواست و از غير من خواست؟ آيا فكر مى كند منى كه ابتدا و پيش از درخواستْ عطا مى كنم، اگر از من درخواست شود ، به درخواست كننده جواب نمى دهم؟ مگر من بخيلم كه بنده ام مرا بخيل مى داند؟ مگر بخشندگى و آقايى ، مختصّ من نيست؟ مگر گذشت و رحمت ، در دست من نيست؟ آيا من منتهاى آرزوها نيستم؟ پس چه كسى مى تواند آنها را از من ببُرد ( / چه كسى جز من مى تواند آرزوها را ببُرد)؟ آيا آرزومندان نمى ترسند كه به غير من آرزومند مى شوند؟ اگر همه اهل آسمان هايم و اهل زمينم به من اميد ببندند و من به هر يك از آنها به اندازه اميد همه آنها بدهم ، باز به قدر عضو مورچه اى ، از مُلك من كاسته نمى شود . چگونه كاسته شود مُلكى كه من سرپرست آنم ؟ پس ، بيچاره نوميدان از رحمت من! بدبخت كسى كه نافرمانى من كند و مرا در نظر نگيرد!» .


نهج الدّعا (با ترجمه فارسي) جلد اوّل
478

۷۸۳.الاختصاص عن هشام بن سالم :قُلتُ لِلصّادِقِ عليه السلام : يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، ما بالُ المُؤمِنِ إذا دَعا رُبَّمَا استُجيبَ لَهُ ورُبَّما لَم يُستَجَب لَهُ ، وقَد قالَ اللّهُ عز و جل : «وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ» ؟!
فَقالَ عليه السلام : إنَّ العَبدَ إذا دَعَا اللّهَ ـ تَبَارَكَ وتَعالى ـ بِنِيَّةٍ صادِقَةٍ وقَلبٍ مُخلِصٍ ، استُجيبَ لَهُ بَعدَ وَفائِهِ بِعَهدِ اللّهِ عز و جل ، وإذا دَعَا اللّهَ عز و جل لِغَيرِ نِيَّةٍ وإخلاصٍ ، لَم يُستَجَب لَهُ ، ألَيسَ اللّهُ تَعالى يَقولُ : «أَوْفُواْ بِعَهْدِى أُوفِ بِعَهْدِكُمْ» ؟ فَمَن وَفى اُوفِيَ لَهُ . ۱

۳ / ۱۲

الاِعتِصامُ بِغَيرِ اللّهِ

۷۸۴.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَقولُ اللّهُ عز و جل : ما مِن مَخلوقٍ يَعتَصِمُ [بِمَخلوقٍ] ۲ دوني ، إلاّ قَطَّعتُ أسبابَ السَّماواتِ وأسبابَ الأَرضِ مِن دونِهِ ؛ فَإِن سَأَلَني لَم اُعطِهِ ، وإن دَعاني لَم اُجِبهُ . وما مِن مَخلوقٍ يَعتَصِمُ بي دونَ خَلقي إلاّ ضَمَّنتُ السَّماواتِ وَالأَرضَ رِزقَهُ ؛ فَإِن دَعاني أجَبتُهُ ، وإن سَأَلَني أعطَيتُهُ ، وإنِ استَغفَرَني غَفَرتُ لَهُ . ۳

۷۸۵.عنه صلى الله عليه و آله :إذا أرادَ صاحِبُكُم أن لا يَسأَلَ رَبَّهُ إلاّ أعطاهُ ، فَليَيأَس مِنَ النّاسِ كُلِّهِم ، ولا يَكونَنَّ لَهُ رَجاءٌ عِندَ غَيرِ اللّهِ ؛ فَإِذا عَلِمَ اللّهُ ذلِكَ مِن قَلبِهِ لَم يَسأَلهُ شَيئا إلاّ أعطاهُ . ۴

۷۸۶.الكافي عن الحسين بن علوان :كُنّا في مَجلِسٍ نَطلُبُ فيهِ العِلمَ ، وقَد نَفِدَت نَفَقَتي في بَعضِ الأَسفارِ ، فَقالَ لي بَعضُ أصحابِنا : مَن تُؤَمِّلُ لِما قَد نَزَلَ بِكَ ؟ فَقُلتُ : فُلانا .
فَقالَ : إذا وَاللّهِ لا تُسعَفُ حاجَتُكَ ، ولا يَبلُغُكَ أمَلُكَ ، ولا تُنجِحُ طَلِبَتُكَ . قُلتُ : وما عِلمُكَ رَحِمَكَ اللّهُ ؟
قالَ : إنَّ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام حَدَّثَني أنَّهُ قَرَأَ في بَعضِ الكُتُبِ : أنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى يَقولُ : وعِزَّتي وجَلالي ومَجدي وَارتِفاعي عَلى عَرشي ، لاَُقَطِّعَنَّ أمَلَ كُلِّ مُؤَمِّلٍ [مِنَ النّاسِ] غَيري بِاليَأسِ ، ولَأَكسُوَنَّهُ ثَوبَ المَذَلَّةِ عِندَ النّاسِ ، ولاَُنَحِّيَنَّهُ مِن قُربي ، ولاَُبَعِّدَنَّهُ مِن فَضلي ، أيُؤَمِّلُ غَيري فِي الشَّدائِدِ ، وَالشَّدائِدُ بِيَدي ؟! ويَرجو غَيري ويَقرَعُ بِالفِكرِ بابَ غَيري وبِيَدي مَفاتيحُ الأَبوابِ وهِيَ مُغلَقَةٌ ، وبابي مَفتوحٌ لِمَن دَعاني ؟! فَمَن ذَا الَّذي أمَّلَني لِنَوائِبِهِ فَقَطَعتُهُ دونَها ؟!
ومَن ذَا الَّذي رَجاني لِعَظيمَةٍ فَقَطَعتُ رَجاءَهُ مِنّي ؟! جَعَلتُ آمالَ عِبادي عِندي مَحفوظَةً ، فَلَم يَرضَوا بِحِفظي ، ومَلَأتُ سَماواتي مِمَّن لا يَمَلُّ مِن تَسبيحي ، وأمَرتُهُم أن لا يُغلِقُوا الأَبوابَ بَيني وبَينَ عِبادي ، فَلَم يَثِقوا بِقَولي .
ألَم يَعلَم [أنَّ] مَن طَرَقَتهُ نائِبَةٌ مِن نَوائِبي ، أنَّهُ لا يَملِكُ كَشفَها أحَدٌ غَيري إلاّ مِن بَعدِ إذني ؟! فَما لي أراهُ لاهِيا عَنّي ؟! أعطَيتُهُ بِجودي ما لَم يَسأَلني ، ثُمَّ انتَزَعتُهُ عَنهُ فَلَم يَسأَلني رَدَّهُ ، وسَأَلَ غَيري ، أفَيَراني أبدَأُ بِالعَطاءِ قَبلَ المَسأَلَةِ ، ثُمَّ اُسأَلُ فَلا اُجيبُ سائِلي ؟! أبَخيلٌ أنَا فَيُبَخِّلُني عَبدي ؟! أوَلَيسَ الجودُ وَالكَرَمُ لي ؟! أوَلَيسَ العَفوُ وَالرَّحمَةُ بِيَدي ؟! أوَلَيسَ أنَا مَحَلَّ الآمالِ فَمَن يَقطَعُها دوني ؟! أفَلا يَخشَى المُؤَمِّلونَ أن يُؤَمِّلوا غَيري ؟! فَلَو أنَّ أهلَ سَماواتي وأهلَ أرضي أمَّلوا جَميعا ، ثُمَّ أعطَيتُ كُلَّ واحِدٍ مِنهُم مِثلَ ما أمَّلَ الجَميعُ مَا انتَقَصَ مِن مُلكي مِثلُ عُضوِ ذَرَّةٍ ، وكَيفَ يَنقُصُ مُلكٌ أنَا قَيِّمُهُ ؟ فَيا بُؤسا لِلقانِطينَ مِن رَحمَتي ، ويا بُؤسا لِمَن عَصاني ولَم يُراقِبني ! ۵

1.الاختصاص : ص ۲۴۲ ، بحار الأنوار : ج ۹۳ ص ۳۷۹ ح ۲۳ .

2.ما بين المعقوفين سقط من المصدر وأثبتناه من بحار الأنوار والمصادر الاُخرى .

3.الأمالي للطوسي : ص ۵۸۵ ح ۱۲۱۰ ، تنبيه الخواطر : ج ۲ ص ۷۴ كلاهما عن إسحاق بن جعفر عن أخيه الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام : ص ۸۲ ح ۵ ، عدّة الداعي : ص ۱۲۴ ، مشكاة الأنوار : ص ۵۱ ح ۴۶ ، بحار الأنوار : ج ۹۳ ص ۳۰۴ ح ۳۹؛ كنزالعمّال : ج ۳ ص ۷۰۳ ح ۸۵۱۲ نقلاً عن العسكري عن الإمام عليّ عليه السلام نحوه وراجع الفردوس : ج ۱ ص ۱۴۰ ح ۴۹۶ .

4.تيسير المطالب : ص ۲۳۵ عن الإمام عليّ عليه السلام .

5.الكافي : ج ۲ ص ۶۶ ح ۷ ، بحار الأنوار : ج ۷۱ ص ۱۳۰ ح ۷ .

  • نام منبع :
    نهج الدّعا (با ترجمه فارسي) جلد اوّل
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: رسول افقی و احسان سرخه‌ای، ترجمه: حمیدرضا شیخی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9101
صفحه از 737
پرینت  ارسال به