423
نهج الدّعا (با ترجمه فارسي) جلد اوّل

۶۸۷.امام صادق عليه السلام :اى ميسِّر! دعا كن و مگو كه كار تمام شده است . نزد خداوند عز و جل منزلتى است كه جز با درخواست ، به دست نمى آيد . اگر بنده دهانش را ببندد و درخواست نكند ، چيزى به او داده نمى شود . پس بخواه تا به تو داده شود.
اى ميسِّر! هيچ درى نيست كه كوبيده شود ، مگر آن كه سرانجام به روى كوبنده اش باز مى شود.

۶۸۸.امام صادق عليه السلام :اى كسى كه درخواست كننده اش نوميد نمى گردد و عطايش را كاستى نيست !

۶۸۹.كنز الفوائد :از جمله حكمت ها و توصيه هايى كه از لقمان به فرزندش روايت شده ، اين است كه : «پسرم! ... در ميان مردم جستجو كن ، ببين : آيا كسى يافت مى شود كه به درگاه خدا دعا كرده باشد و اجابتش نكرده باشد؟ يا از او درخواستى كرده باشد و به وى نداده باشد؟».

۶۹۰.تفسير القمّىـ در داستان موسى عليه السلام و قارون ـ: ... پس خداوند به او (موسى عليه السلام ) وحى فرمود كه : «من به آسمان ها و زمين دستور داده ام تا از تو فرمان برند . پس هر فرمانى كه مى خواهى ، به آنها بده» . قارون دستور داده بود كه درهاى كاخ را ببندند . موسى آمد و به درها اشاره كرد و درها باز شدند ، و بر قارون وارد شد . چشم قارون كه به او افتاد ، فهميد كه [عذاب] ۱ فرا رسيده است . پس گفت : اى موسى ! به حقّ خويشاوندى اى كه ميان من و توست ، از تو خواهش مى كنم .
موسى به او گفت : پسر لاوى! زياده سخن مگو . اى زمين! او را فرو گير .
پس ، كاخ و هر چه در آن بود ، به كام زمين فرو شد و قارون تا زانوانش به زمين رفت . او گريست و موسى را به حقّ خويشاوندى سوگند داد .
موسى به او گفت : پسر لاوى! زياده سخن مگو . اى زمين! او را فرو گير و با كاخ و گنج هايش ببلع.
اين ، چيزى بود كه موسى به قارون در آن روزى كه خداوند او را هلاك كرد ، گفت . پس خداوند موسى را به سبب آنچه به قارون گفته بود ، سرزنش كرد و موسى دانست كه خداوند بدين سبب او را سرزنش كرده است . پس ، عرض كرد : پروردگارا ! قارون ، مرا به غير تو سوگند داد و اگر به تو سوگندم مى داد ، مى پذيرفتم .
خداوند فرمود : «تو نگفتى : پسر لاوى! زياده سخن مگو ؟».
موسى عرض كرد : پروردگارا ! اگر مى دانستم كه اين مورد رضايت توست ، همين را مى پذيرفتم .
خداوند فرمود : «اى موسى ! به عزّت و جلالم و به بخشندگى و بزرگى ام و به بلندى مقامم ، سوگند ، اگر قارون آن طور كه از تو خواهش كرد ، از من خواهش مى كرد ، مى پذيرفتم ؛ امّا چون از تو خواهش كرد ، او را به تو وا گذاشتم».

1.ميان دو قلاّب را از بحار الأنوار افزوديم.


نهج الدّعا (با ترجمه فارسي) جلد اوّل
422

۶۸۷.الإمام الصادق عليه السلام :يا مُيَسِّرُ ، ادعُ ولا تَقُل : إنَّ الأَمرَ قَد فُرِغَ مِنهُ ، إنَّ عِندَ اللّهِ عز و جلمَنزِلَةً لا تُنالُ إلاّ بِمَسأَلَةٍ ، ولَو أنَّ عَبدا سَدَّ فاهُ ولَم يَسأَل لَم يُعطَ شَيئا ، فَسَل تُعطَ .
يا مُيَسِّرُ ، إنَّهُ لَيسَ مِن بابٍ يُقرَعُ إلاّ يوشِكُ أن يُفتَحَ لِصاحِبِهِ . ۱

۶۸۸.عنه عليه السلام :يا مَن لا يَخيبُ سائِلُهُ ، ولا يَنقُصُ نائِلُهُ . ۲

۶۸۹.كنزالفوائد :مِمّا رُوِيَ عَن لُقمانَ مِن حِكمَتِهِ ووَصِيَّتِهِ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ... سَل فِي النّاسِ : هَل مِن أحَدٍ دَعَا اللّهَ فَلَم يُجِبهُ ؟ أو سَأَلَهُ فَلَم يُعطِهِ ؟ ۳

۶۹۰.تفسير القمّيـ في خَبَرِ موسى عليه السلام وقارونَ ـ: ... فَأَوحَى اللّهُ إلَيهِ : قَد أمَرتُ السَّماواتِ وَالأَرضَ أن تُطيعَكَ فَمُرها بِما شِئتَ . وقَد كانَ قارونُ قَد أمَرَ أن يُغلَقَ بابُ القَصرِ ، فَأَقبَلَ موسى فَأَومَأَ إلَى الأَبوابِ فَانفَرَجَت ، ودَخَلَ عَلَيهِ ، فَلَمّا نَظَرَ إلَيهِ قارونُ عَلِمَ أنَّهُ قَد اُوتِيَ [ بِالعَذابِ ] ۴ ، فَقالَ : يا موسى أسأَ لُكَ بِالرَّحِمِ الَّذي بَيني وبَينَكَ . فَقالَ لَهُ موسى : يَابنَ لاوي ، لا تَزِدني مِن كَلامِكَ ! يا أرضُ خُذيهِ ، فَدَخَلَ القَصرُ بِما فيهِ فِي الأَرضِ ، ودَخَلَ قارونُ فِي الأَرضِ إلى رُكبَتَيهِ ، فَبَكى وحَلَّفَهُ بِالرَّحِمِ ، فَقالَ لَهُ موسى : يَابنَ لاوي ، لا تَزِدني مِن كَلامِكَ ، يا أرضُ خُذيهِ وَابتَلِعيهِ بِقَصرِهِ وخَزائِنِهِ .
وهذا ما قالَ موسى لِقارونَ يَومَ أهلَكَهُ اللّهُ ، فَعَيَّرَهُ اللّهُ بِما قالَهُ لِقارونَ ، فَعَلِمَ موسى أنَّ اللّهَ قَد عَيَّرَهُ بِذلِكَ ، فَقالَ : يا رَبِّ ، إنَّ قارونَ دَعاني بِغَيرِكَ ولَو دَعاني بِكَ لَأَجَبتُهُ . فَقالَ اللّهُ : ما قُلتَ يَابنَ لاوي ، لا تَزِدني مِن كَلامِكَ ؟ فَقالَ موسى : يا رَبِّ ، لَو عَلِمتُ أنَّ ذلِكَ لَكَ رِضىً لَأَجَبتُهُ . فَقالَ اللّهُ : يا موسى ، وعِزَّتي وجَلالي وجودي ومَجدي وعُلُوِّ مَكاني ، لَو أنَّ قارونَ كَما دَعاكَ دَعاني لَأَجَبتُهُ ، ولكِنَّهُ لَمّا دَعاكَ وَكَلتُهُ إلَيكَ . ۵

1.الكافي : ج ۲ ص ۴۶۶ ح ۳ ، عدّة الداعي : ص ۲۳ كلاهما عن ميسّر بن عبدالعزيز .

2.تهذيب الأحكام : ج ۵ ص ۲۷۶ ح ۹۴۵ عن معاوية بن عمّار وج ۳ ص ۹۷ ح ۲۵۸ عن إبراهيم بن عمر عنهم عليهم السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۲ ص ۵۳۵ وفيهما «لا ينفد» بدل «لا ينقص» ، بحار الأنوار : ج ۱۰۰ ص ۴۱۶ ح ۶۹ .

3.كنزالفوائد : ج ۲ ص ۶۶ ، بحار الأنوار : ج ۱۳ ص ۴۳۲ ح ۲۴ وفي صدره «يا بنيّ ادع اللّه ثمّ سل ...» .

4.ما بين المعقوفين أثبتناه من بحار الأنوار .

5.تفسير القمّي : ج ۲ ص ۱۴۵ ، بحار الأنوار : ج ۱۳ ص ۲۵۱ ح ۱ .

  • نام منبع :
    نهج الدّعا (با ترجمه فارسي) جلد اوّل
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: رسول افقی و احسان سرخه‌ای، ترجمه: حمیدرضا شیخی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9310
صفحه از 737
پرینت  ارسال به