۴۱۶.مسند ابن حنبلـ به نقل از اُمّ فضل ـ: پيامبر صلى الله عليه و آله به ديدن عبّاس ـ كه بيمار بود ـ رفت . او آرزوى مرگ كرد . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اى عبّاس ، اى عموى پيامبر خدا ! آرزوى مرگ مكن . اگر نيكوكار باشى ، بر نيكوكارى خويش مى افزايى و اين ، براى تو بهتر است ، و اگر گنهكار باشى ، چنانچه بيشتر زنده بمانى تا توبه كنى و گناهانت را جبران كنى ، باز برايت بهتر است . پس ، آرزوى مرگ نكن».
۴۱۷.مسند ابن حنبلـ به نقل از ابو اُمامه ـ: خدمت پيامبر خدا نشستيم . ايشان ، ما را اندرز داد [و از خدا و آخرت ياد كرد ]و ما منقلب شديم . سعد بن ابى وقّاص به گريه افتاد و بسيار گريست و گفت : كاش مُرده بودم.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اى سعد! در حضور من ، تمنّاى مرگ مى كنى؟!» و اين جمله را سه بار تكرار كرد . سپس فرمود : «اى سعد! اگر براى بهشت آفريده شده باشى ، پس چنانچه عمرت طولانى باشد و كردار نيك كنى، اين برايت بهتر است».
۴۱۸.المستدركـ به نقل از حسن ۱ ـ: حكم بن عمرو غفارى گفت : الهى طاعون بگيرم !
مردى از ميان جمع گفت : چرا اين را مى گويى ، در حالى كه من از پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمايد : «هيچ يك از شما به خاطر گزندى كه به او رسيده نبايد آرزوى مرگ كند».
حكم گفت : من هم آنچه را شما شنيده ايد ، شنيدم ؛ ليكن مى خواهم شش چيز را نبينم : فروختن حكم ۲ [الهى] ، فراوانىِ گَزمه ها ، فرمان روايىِ كودكان ، ريختن خون ها ، بُريدن پيوندهاى خويشاوندى ، و نوجوانانى كه در آخر زمان مى آيند و قرآن را به آواز مى خوانند.