هر كس براى ماندگارى ستمگر دعا كند، دوست دارد كه خداوند در زمين ، نافرمانى شود .
و اگر براى هدايت آنها باشد ، بى فايده است ؛ زيرا آنها قابليت هدايت ندارند و چه بسا ممكن است چنين دعايى ، تبعات سياسى ـ اجتماعىِ زيبانبارى نيز داشته باشد .
در حديث ديگرى از ايشان روايت شده كه فرمود :
يَأتي عَلَى النّاسِ زَمانٌ يَدعو فيهِ المُؤمِنُ لِلعامَّةِ ، فَيَقولُ اللّهُ تَعالى : اُدعُ لِخاصَّةِ نَفسِكَ أستَجِب لَكَ فَأَمَّا العامَّةُ فَإِنّي عَلَيهِم ساخِطٌ . ۱ زمانى فرا مى رسد كه در آن، مؤمن براى همگان دعا مى كند . خداوند متعال مى فرمايد : براى خودت دعا كن كه درخواستت را اجابت مى كنم ، امّا من از همگان ، خشمگين هستم .
اين حديث ، هر چند از نظر سند ضعيف است ؛ ليكن اگر ناظر به جامعه اى باشد كه غالب افرادش ستمكار و روى از حق برتافته اند ، مضمون آن ايرادى ندارد ؛ زيرا «إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ ؛ خداوند ، آنچه را كه از آنِ قومى است، تغيير نمى دهد، تا وقتى كه خودشان دگرگون شوند » . ۲
بر اين اساس ، اولياى الهى نه تنها براى حاميان باطل و دشمنان حق و عدالت دعا نمى كردند ؛ بلكه گاه آنان را نفرين مى كردند . ابواب دوم تا دوازدهم فصل پنجم اين مجموعه به اين موضوع اختصاص دارد .