او را نفرين كرد كه در متن ، آمده است . او به دستِ على بن ابى طالب عليه السلام در حال شرك ، كشته شد . امام عليه السلام بر نوفل ضربتى زد و پايش را قطع كرد. نوفل گفت: تو را به حقّ خويشاوندى سوگند مى دهم! على عليه السلام فرمود: «خداوند ، هر گونه خويشاوندى نَسَبى و سببى را قطع كرد ، مگر آن كه پيرو محمّد صلى الله عليه و آله باشد» . آن گاه ، ضربتى ديگر ، فرود آورد و نوفل ، جان داد .
ر . ك : المغازى ، واقدى : ص ۱۱۴ ، العثمانية : ص ۳۱۲.
واقفيان
اين فرقه معتقد بودند كه امام كاظم عليه السلام نمُرده و زنده است و نمى ميرد تا آن كه بر شرق و غرب زمين ، حاكم شود و سرتاسر آن را همچنان كه از ستم آكنده شده ، از عدل و داد آكنده سازد و او همان مهدىِ قائم است. بعضى از واقفيه مى گويند: او همان قائم است ؛ امّا مُرده و امامت به كس ديگرى نمى رسد تا آن كه او باز گردد ؛ امّا در زمان قيامش رجعت مى كند و زمين را كه از ستم آكنده شده ، از عدالت ، آكنده مى سازد. بعضى كشته شدن او را منكرند و مى گويند : مُرده و خدا او را به نزد خويش ، بالا برده و زمان فرا رسيدن قيامش ، او را باز مى گردانَد . همه اينها را واقفيه مى گويند ؛ چون در امام كاظم عليه السلام توقّف كرده اند و او را امام قائم مى دانند و بعد از او به هيچ امامى باور ندارند. بعضى مخالفان ايشان كه به امامت امام رضا عليه السلام معتقدند، واقفيه را «مَمطوره» ناميده اند كه اين نام بر آنان ، غلبه يافت و شيوع پيدا كرد .
ر . ك : فرق الشيعة ، نوبختى : ص ۹۰ ـ ۹۱ ، مقباس الهداية : ج ۲ ص ۳۲۸.
وليد بن عُقْبه
ابو وَهْب وليد بن عُقبة بن ابى مُعيط بن ابى عمرو بن اميّة بن عبد شمس بن عبد مناف ، مصاحبتش با پيامبر صلى الله عليه و آله اندك بود و روايتِ كمى نيز دارد كه خود ، بر فاسق بودن او صراحت دارند . پدرش در جنگ بدر ، اسير و كشته شد .
بر شراب خوردن او گواهى دادند و پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد تا بر او حد بزنند . او در زمان پيامبر خدا ، با عمرو بن عاص ، شراب خوردند و در حال مستى ، شروع به آوازه خوانى