مردم از رفتن به زيارت قبر حسين عليه السلام خوددارى ورزيدند و آن محل و پيرامونش كشت و زرع شد . متوكّل به سال ۲۴۷ ق ، در چهل سالگى، به دست ترك ها كشته شد . خلافت او چهارده سال و ده ماه و سه روز به درازا كشيد .
ر . ك : المنتظم : ج ۱ ص ۱۷۸ ـ ۳۵۷ ، مستدركات علم الرجال : ج ۶ ص ۳۴۵.
مُحَلّم بن جثّامه
يزيد بن قيس بن ربيعه كَنانى ليثى ، از ياران خدا ، و از گروهى بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله به سوى اِضم فرستاد . وى با عامر بن اضبط اشجعى، على رغم آن كه به وى تحيّت اسلامى گفت، جنگيد و او را كُشت . گفته شده آيه وارد شده در متن كتاب ، درباره او نازل شده و بنا به قولى درباره شخص ديگرى نازل شده است .
ر . ك : الاستيعاب : ج ۴ ص ۲۴ ، اُسد الغابة : ج ۵ ص ۷۶.
محمّد بن اشعث
ابو القاسم محمّد بن اشعث بن قيس كِندى كوفى ، مادرش ، خواهر ابو بكر بود . صحابى بودن او صحّت ندارد . او يكى از فرماندهان لشكر عمر بن سعد و نيز از فرماندهان و ياران مُصعَب زبير بود كه در بيشتر جنگ هاى مُصعَب ، او را همراهى كرد و در جنگ با مختار ثقفى ، فرمانده پيش قراولان سپاه مُصعَب بود . او چند روز پيش از كشته شدن مختار، كشته شد؛ زيرا گفته مى شود كه در سال ۶۶ يا ۶۷ ق ، به قتل رسيد .
ر . ك : الإصابة : ج ۶ ص ۲۵۸ ، تهذيب التهذيب : ج ۹ ص ۵۵ ش ۶۹.
محمّد بن بشير
وى معاصر امام كاظم عليه السلام ، غالى و ملعون بود. چون امام كاظم عليه السلام درگذشت و واقفيه در امامت او متوقّف شدند، محمّد بن بشير آمد و ادّعا كرد كه قائل به توقّف در موسى بن جعفر (امام كاظم) عليه السلام است و موسى عليه السلام در ميان خلق ، آشكار بود و همگى ، او را مى ديدند و براى اهل نور ، نورانى ديده مى شد و براى اهل كدورت، با كدورت و مانند خودشان در هيئت بشرى با پوست و گوشت. سپس ، از ديد خلق در پرده شد ؛ ولى همچنان در ميان