545
نهج الدّعا (با ترجمه فارسي) جلد دوّم

(ص ۱۸۴) الفتح . به هر صورت ، در نام پدرش تصحيف رُخ داده است . شايد نام درست پدر او الشيخ باشد ؛ چرا كه در كتاب هاى تاريخى اهل سنّت ، به نام او تصريح شده و آمده است كه ابو موسى عيسى بن الشيخ بن سليل شيبانى هَذلى ، در روزگار مهتدى باللّه و اوايل دوران معتمد ، فرمان رواى دمشق بود تا آن كه معتمد ، اماجورِ تُرك را به حكومت دمشق گمارد و عيسى به ارمنستان گريخت . ابو جعفر طبرى مى گويد : چون با خلافت معتمد بيعت شد ، عيسى بن الشيخ با او بيعت نكرد و به نشانه تهديد ، پوشيدن جامه سياه را رها كرد . حسن خادم ، از درِ ملاطفت در آمد و فرمان حكومت ارمنستان را به او داد تا آن كه خلافت معتمد ، پا بر جا شد . عيسى بن صبيح ، در سال ۲۶۹ ق ، درگذشت . تصحيف در اين گونه اسامى، به دليل شباهت موجود در رسم الخط، بسيار اتّفاق مى افتد . لذا بعضى در نام پدر وى ، احتمالاتى داده اند .

ر . ك : تاريخ دمشق : ج ۴۷ ص ۳۰۹ ـ ۳۱۲ ، تاريخ الطبرى : ج ۸ ص ۱۱۴.

فاطمه بنت اسد

او بانويى خِردمند بود كه عقيده اى استوار و دلى ، جوان داشت . وى در كودكىِ پيامبر صلى الله عليه و آله از ايشان ، مواظبت مى كرد و پيامبر صلى الله عليه و آله علاقه شديدى به او داشت ، به طورى كه درباره اش فرمود : «او ، مادر دوم من بود» و از مهر و محبّت او نسبت به خود ، به نيكى ياد مى كرد و مى فرمود : «بعد از ابو طالب ، هيچ كس به اندازه او به من محبّت نداشت» .
او ، نخستين زنى بود كه با پيامبر صلى الله عليه و آله بيعت كرد و پاى پياده ، با على و فاطمه عليهماالسلام ، به مدينه هجرت كرد . وقتى از دنيا رفت ، پيامبر خدا ، او را با پيراهن خود ، كفن كرد و در تشييع جنازه اش شركت نمود و بر او ، نماز خواند و چون خواست او را در قبرش بگذارد ، ابتدا خود در آن ، دراز كشيد .

ر . ك : دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) : ج ۱ ص ۵۸ .

فَرَزدَق

ابو فراس هَمّام بن غالب بن صَعصَعة بن ناحيه تميمى ، از ياران امام على ، امام حسن و


نهج الدّعا (با ترجمه فارسي) جلد دوّم
544

طورى كه معاويه ، در صدد قتل او برآمد . عبد الرحمان بن حَكَم ، در سال پنجاهم هجرى او را كُشت و سرش را براى معاويه فرستاد ، و اين ، نخستين سر بُريده اى بود كه در جهان اسلام ، از شهرى به شهرى فرستاده مى شد . امام حسين عليه السلام از او با عبارت «بنده پاكى كه عبادت ، او را فرسود» ، ياد كرده است .

ر . ك : دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام : ج ۱۲ ص ۲۵۹ ـ ۲۶۶.

عيسى بن جعفر بن عاصم

عيسى بن جعفر بن محمّد بن عاصم و بنا به قولى احمد بن محمّد بن عاصم ، به روايت كشّى، ابوالحسن عليه السلام براى او دعا كرد . به همين دليل ، ابن داوود ، او را ممدوح شمرده است ؛ امّا علاّمه حلّى گفته است : اين روايت ، هيچ تعديلى را ايجاب نمى كند ؛ ليكن به نظر من ، از مرجّحات است .
در كتاب هاى تاريخ، ذيل رخدادهاى سال ۲۴۱ ق ، آمده است : خليفه متوكّل ، دستور داد يكى از بزرگان بغداد به نام عيسى بن جعفر بن محمّد بن عاصم را تازيانه بزنند و به شدّت و با ضرباتى دردناك ، او را زدند . گفته مى شود : هزار تازيانه به او زدند تا آن كه درگذشت . علّتش آن بود كه هفده نفر نزد قاضى شرقى (بغداد شرقى) ابو حسان زيادى گواهى دادند كه وى ، ابو بكر و عمر و عايشه و حَفْصه را سب كرده است . خبر به خليفه رسيد . خليفه به محمّد بن عبد اللّه بن طاهر، نايب بغداد، نامه نوشت و دستور داد او را در ملأ عام ، حدّ سب بزند، سپس آن قدر به او شلاّق بزند تا بميرد و جنازه اش را در دجله بيفكند و بر او نماز نخواند .

ر . ك : البداية والنهاية : ج ۱۰ ص ۳۵۷ ، تاريخ بغداد : ج ۷ ص ۳۶۹.

عيسى بن صَبيح

نام او در ميان ياران امام عسكرى عليه السلام ذكر نشده ؛ بلكه از ياران امام صادق عليه السلام است . كتاب ها ، نام پدر او را با اختلاف ذكر كرده اند . مثلاً در حاشيه كتاب الخرائج والجرائح (ج ۲ ص ۴۷۸ ح ۱۹) سيح آمده است و در كشف الغُمّة (ج ۲ ص ۵۰۳) شبح و در نور الأبصار

  • نام منبع :
    نهج الدّعا (با ترجمه فارسي) جلد دوّم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: رسول افقی و احسان سرخه‌ای، ترجمه: حمیدرضا شیخی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5391
صفحه از 680
پرینت  ارسال به