باب هجدهم : كسانى كه امام مهدى ، آنان را نفرين كرد
۱۸ / ۱
احمد بن هلال ۱
۱۶۰۸.رجال الكشّىـ به نقل از ابو حامد احمد بن ابراهيم مَراغى ـ: نسخه اى از آنچه در لعن ابن هلال صادر شده بود ، به قاسم بن علاء رسيد . در آغاز آن ، [امام مهدى عليه السلام ] به كارپردازانش در عراق ، نوشته بود : «از اين صوفى رياكار ، بر حذر باشيد» .
احمد بن هلال ، كسى بود كه پنجاه و چهار مرتبه حج گزارده و بيست بارِ آن را با پاى پياده رفته بود .
يارانِ راوىِ ما در عراق ـ كه او را ملاقات كرده و از وى حديث ، نوشته بودند ـ آنچه را در نكوهش ابن هلال وارد شد ، منكِر شدند و قاسم بن علاء را وادار ساختند تا درباره او تجديد نظر كند .
دوباره نوشته اى [به وسيله امام عليه السلام ] برايش صادر شد : «فرمان [و نظر ما] درباره ابن هلالِ رياكار ـ كه خدايش رحمت مكناد ـ همان است كه خود مى دانى [و برايت فرستاديم] . او ـ كه خدا گناهش را نيامرزد و از لغزشش در نگذرد ـ بدون اجازه و رضايت ما ، همواره در كار ما دخالت مى كند ، خودرأيى مى كند ، از [پرداخت ]ديون ما خوددارى مى كند و از دستورهاى ما ، هر كدام را كه به دلخواه و خواستش هست ، اجرا مى كند . خداوند ، او را به سبب اين اعمالش ، در آتش دوزخ افكنْد . ما او را تحمّل كرديم تا آن كه خداوند ، به واسطه دعاى ما ، عمرش را كوتاه كرد .
ما ماهيّت او را ـ كه خدايش رحمت مكناد ـ در همان زمان حياتش ، به گروهى از دوستدارانمان شناسانديم و به آنان دستور داديم كه اين را به دوستان خاصّمان نيز برسانند . ما از ابن هلال ـ كه خدايش رحمت مكناد ـ و از كسانى كه از او بيزارى نمى جويند ، به درگاه خداوند ، بيزارى مى جوئيم .
آنچه را درباره اين فاجر به اطّلاع تو رسانديم ، به آگاهىِ اسحاقى ـ كه خداوند ، او و خانواده اش را به سلامت دارد ـ و به آگاهى هر كس از همشهريان و غير همشهريانش كه درباره او از تو پرسيده و مى پرسد ، و به هر كس كه بايسته است از اين موضوعْ آگاه باشد ، برسان ؛ زيرا هيچ يك از دوستان ما براى تشكيك در آنچه معتمدانِ ما از جانب ما به آنها ابلاغ مى كنند ، عذرى ندارند . مى دانند كه ما راز خود را با آنان در ميان مى گذاريم و آن را از طريق آنان به آنها مى رسانيم ، و خاطر ما ، از اين بابت ، مطمئن است ، إن شاء اللّه تعالى» .
با اين حال ، عدّه اى همچنان بر انكار آنچه درباره ابن هلال صادر شده بود ، پاى فشردند و از قاسم بن علاء خواستند كه درباره او تجديد نظر شود . باز ، اين نوشته صادر شد : «خدايش ارج ننهد! اين مرد ، دعا نكرد كه پروردگارش دل او را پس از هدايت كردن ، گم راه و منحرف نگرداند و نعمتى ۲ را كه به او داد ، در دلش جايگير سازد و آن را عاريتى قرار ندهد . شما از جايگاهى كه دهقان ۳ ـ كه لعنت خدا بر او باد ـ داشت و از خدمت گزارى و دوستى طولانى مدّت او آگاهيد ؛ امّا چون دست به آن كارها زد ، خداوند ، كفر را جايگزين ايمانش ساخت و زود ، او را مجازات كرد و مهلتش نداد . سپاس ، خداوند را كه بى انباز است ، و درود و سلام خدا بر محمّد و خاندان او باد!» .