۱۲ / ۴
حَكيم بن عبّاس ۱
۱۵۷۰.دلائل الإمامةـ به نقل از محمّد بن راشد ، از پدرش ـ: مردى نزد امام صادق عليه السلام آمد و گفت : اى پسر پيامبر خدا ! حكيم بن عبّاس كلبى ، در كوفه براى مردم در هجو شما شعر مى خواند .
[امام عليه السلام ] فرمود : «چيزى از آن را به خاطر دارى؟».
گفت : آرى . و اين ابيات را خواند :
زيدِ شما را بر تنه درخت خرما به دار آويختيمو ما نديديم كه هدايت شده اى بر دار آويخته شود!
شما ، نابخردانه عثمان را با على قياس كرديددر حالى كه عثمان ، بهتر و پاك تر از على است.
امام صادق عليه السلام دستانش را در حالى كه مى لرزيدند ، به آسمان برداشت و فرمود : «بار خدايا! اگر دروغ گفته است ، درنده اى از درندگانت را بر او مسلّط گردان» .
حكيم از كوفه خارج شد و شبانه راه پيمود كه ناگهان شيرى به او برخورد و او را خورد . براى امام صادق عليه السلام ـ كه در مسجد پيامبر خدا بود ـ بشارت آوردند و خبرش را به ايشان دادند . امام عليه السلام براى خداوند به سجده افتاد و فرمود : «سپاس ، خداوند را كه به وعده اش با ما وفا كرد» .