باب هشتم : كسانى كه امام حسن ، آنان را نفرين كرد
۸ / ۱
زياد بن اَبيه ۱
۱۵۴۰.المناقب ، ابن شهر آشوب :مردم از زياد [بن ابيه] به امام حسن عليه السلام فرياد خواهى كردند. امام عليه السلام دستش را بلند كرد و گفت : «بار خدايا! انتقام ما و پيروان ما را از زياد بن ابيه بگير و هر چه زودتر ، ما را شاهد مجازات او قرار ده، كه به راستى تو بر هر كارى توانايى» .
۱۵۴۱.المعجم الكبيرـ به نقل از حسن [بصرى] ـ: زياد [بن ابيه] ، پيروان على عليه السلام را تعقيب مى كرد و آنان را مى كُشت. اين خبر به حسن بن على عليه السلام رسيد. گفت : «بار خدايا! تو خود ، او را بميران» . ۲
۸ / ۲
معاويه و يارانش
۱۵۴۲.الاحتجاجـ به نقل از شَعبى و ابو مِخنَف و يزيد مصرى ـ: امام حسن عليه السلام در نفرينش بر معاويه و ياران او فرمود : «باز ، چه مى خواهند؟ سقفِ روى سرشان بر آنان آوار گردد! و عذاب، از جايى كه نفهمند، بر ايشان فرود آيد!» .
سپس فرمود : «اى كنيز! جامه ام را بياور» .
آن گاه گفت : «بار خدايا! من ، تو را سپرِ خود در برابر ايشان قرار مى دهم و از گزندهايشان به تو پناه مى بَرَم و در برابر آنان ، از تو كمك مى جويم. پس به نيرو و توان خود، شرّ آنان را هر گونه و هر جا كه تو خود مى خواهى ، از من دور فرما ، اى مهربان ترينِ مهربانان!» .
و به فرستاده[ى معاويه] فرمود : «اين، دعاى فَرَج (نجات) است» .
و چون نزد معاويه آمد، معاويه به ايشان خوشآمد و درود گفت و دست داد .