۶ / ۳
جوانى كه او را ستمگر خواند
۱۴۷۰.شرح الأخبارـ به نقل از اصبغ بن نُباته ـ: وقتى بصريانْ شكست خوردند ، جوانى نزدعلى عليه السلام آمد و گفت : چه اشكالى در غنايم داخل خيمه هاست كه تقسيم نمى شود؟
على عليه السلام فرمود : «من نياز به فتواى نوآموزان ندارم» .
جوان ديگرى برخاست و همان سخن را تكرار نمود و على عليه السلام همان جوابى راكه به اوّلى داده بود ، به وى داد .
جوان گفت : به خدا سوگند كه عدالت به خرج ندادى!
على عليه السلام به وى فرمود : «اگر دروغ مى گويى ، خداوندْ پادشاهىِ جوان ثَقَفى رانصيبت كند!».
سپس فرمود : «خداوندا! من از اينان خسته شده ام و آنان هم از من خسته شده اند .پس ، بهتر از اينان را نصيبم كن و به جاى من ، كسى را كه براى آنان مايه شرّ است ، بر آنها مسلّط گردان» .
آن جوان به دوران حاكميّت حَجّاج رسيد و حَجّاج ، وى را كُشت . ۱