۱۵ / ۴
قاسم بن علاء ۱
۱۳۷۴.الإرشادـ به نقل از قاسم بن علاء ـ: من چندين پسر داشتم و [به امام مهدى عليه السلام ]نامه مى نوشتم و از ايشان ، تقاضا مى كردم كه برايشان دعا كند ؛ امّا درباره آنها هيچ جوابى برايم نوشته نشد و همه آنها مُردند. چون فرزندم حسين به دنيا آمد ، نامه اى نوشتم و تقاضاى دعا برايش كردم .
اين بار ، پاسخم داده شد و او، بحمد اللّه ، زنده مانْد .
۱۳۷۵.دلائل الإمامةـ به نقل از قاسم بن علاء ـ: به محضر صاحب زمان عليه السلام سه نامه درباره حوايجى كه داشتم، نوشتم و به عرض ايشان رسانيدم كه من ، سنّم بالا رفته و فرزندى ندارم.
امام عليه السلام حضرت درباره حاجت هايم پاسخ داد و درباره فرزند ، پاسخى به من نداد.
بار چهارم ، نامه اى به ايشان نوشتم و خواهش كردم برايم دعا كند تا خداوند ، فرزندى روزى ام كند.
امام عليه السلام پاسخم را داد و درباره حوايجم نيز نوشت . همچنين ، مرقوم فرمود : «بار خدايا! او را فرزندى پسر ، روزى كن تا نورِ ديده او باشد و اين فرزندى را كه در راه دارد ، وارثِ او قرار ده» .
نامه كه رسيد ، من، خود، نمى دانستم فرزندى در راه دارم . نزد كنيزم رفتم و در اين باره از او پرسيدم . او به من گفت كه بيمارى اش برطرف شده است، و پسرى زاييد .