255
نهج الدّعا (با ترجمه فارسي) جلد دوّم

۱۳۶۲.امام عسكرى عليه السلامـ از نامه اش به ابراهيم بن عَبده ـ: و نامه من كه به ابراهيم بن عبده رسيده و طىّ آن ، او را وكيل خود براى گرفتن حقوقم از دوستدارانم در آن ولايت ، تعيين كرده ام. بله! آن نامه من و به خطّ من است كه به او (يعنى ابراهيم بن عبده) نوشته ام [و وى را] به حق، و نه باطل، بر ايشان در شهرشان گماشتم . پس ، از خداوند ، چنان كه بايد و شايد، پروا كنند و حقوق مرا از اموالشان خارج سازند و به او پرداخت كنند؛ زيرا من به او اجازه داده ام كه در آنها تصرّف كند . خداوند ، توفيقش دهد و به لطف و رحمت خويش، او را از تقصير ، مصون بدارد!

۱۳۶۳.امام عسكرى عليه السلامـ در نامه اش به عبد اللّه بن حَمدويه بيهقى ـ: و اينك، ابراهيم بن عبده را براى شما منصوب مى كنم تا مردم نواحى و هم مردم ناحيه تو ، حقوقى را كه از من بر عهده شماست ، به او بپردازند. من ، او را معتَمَد و امين خود در ميان پيروانم در آن منطقه قرار دادم. پس بايد از خدا پروا كنند و او را در نظر دارند و حقوق را بپردازند ؛ چرا كه در نپرداختن و يا دير پرداختن آنها عذرى ندارند. خداوند ، ايشان را با نافرمانى از دوستانش به تيره روزى نيفكند! خداوند ، ايشان و هم تو را به واسطه مهر و محبّتى كه مرا با آنان است، مورد مهر و رحمت خويش قرار دهد، كه خدا ، مهرگسترِ بزرگوار است .

۱۴ / ۳

اسحاق بن اسماعيل ۱

۱۳۶۴.رجال الكشّى :يكى از مردمانِ موثّق نيشابور ، نقل كرد كه از جانب امام عسكرى عليه السلام توقيعى ۲ براى اسحاق بن اسماعيل ، صادر شد : «اى اسحاق بن اسماعيل! خدا ، ما و تو را با پرده خويش بپوشانَد و با تدبيرش تو را در همه كارهايت اداره كند . از مطالب نامه ات آگاه شدم . خدايت رحمت كناد ! ما بحمد اللّه و به لطف او، خاندانى هستيم كه نسبت به پيروان خود ، دلسوزيم و از نيكى ها و الطاف پياپىِ خداوند به آنان ، شادمان مى شويم و هر نعمتى را كه خداى عز و جلبديشان ارزانى دارد ، به حساب مى آوريم .
پس، خداوند بر شما و امثال تو ـ كه خدا ، بديشان رحمت آورده و چونان تو بصيرتشان بخشيده و از باطل ، دست شُسته و در كورى طغيانشان نمانده اند ـ به حق ، نعمت هايش را تمام گردانَد و تمام و كامل شدن نعمت، به وارد شدن تو به بهشت است . هيچ نعمتى نيست، هر چند بزرگ و پُرارزش ، مگر آن كه گفتن «ستايش ، خداى را» ـ كه نام هايش مقدّس باد ـ بر آن ، گزاردن شكر آن است .
و من مى گويم : ستايش ، خداى را، آن سان كه هر ستاينده اى تا هميشه هميشه ، خداى را بستايد، كه تو را مورد نعمت خويش قرار داد و از نابودى نجاتت داد و راه تو را در گذر از گردنه ، هموار ساخت» .

1.براى شناخت وى ، ر . ك : ص ۵۲۶ .

2.توقيع : فرمان، دست خط، بيانيه، اعلاميه .


نهج الدّعا (با ترجمه فارسي) جلد دوّم
254

۱۳۶۲.عنه عليه السلامـ مِن كِتابِهِ إلى إبراهيمَ بنِ عَبدَةَ ـ: وكِتابِي الَّذي وَرَدَ عَلى إبراهيمَ بنِ عَبدَةَ بِتَوكيلي إيّاهُ لِقَبضِ حُقوقي مِن مَوالينا هُناكَ . نَعَم هُوَ كِتابي بِخَطّي إلَيهِ ـ أعني إبراهيمَ بنَ عَبدَةَ ـ لَهُم بِبَلَدِهِم حَقّا غَيرَ باطِلٍ ، فَليَتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ ، وَليُخرِجوا مِن حُقوقي وَليَدفَعوها إلَيهِ ، فَقَد جَوَّزتُ لَهُ ما يَعمَلُ بِهِ فيها ، وَفَّقَهُ اللّهُ ومَنَّ عَلَيهِ بِالسَّلامَةِ مِنَ التَّقصيرِ بِرَحمَتِهِ . ۱

۱۳۶۳.عنه عليه السلامـ مِن كِتابِهِ إلى عَبدِ اللّهِ بنِ حَمدَوَيهِ البَيهَقِيِّ ـ: وبَعدُ ، فَقَد نَصَبتُ لَكُم إبراهيمَ بنَ عَبدَةَ لِيَدفَعَ النّواحي وأهلُ ناحِيَتِكَ حُقوقِيَ الواجِبَةَ عَلَيكُم إلَيهِ ، وجَعَلتُهُ ثِقَتي وأميني عِندَ مَوالِيَّ هُناكَ ، فَليَتَّقُوا اللّهَ وَليُراقِبوا وَليُؤَدُّوا الحُقوقَ ، فَلَيسَ لَهُم عُذرٌ في تَركِ ذلِكَ ولا تَأخيرِهِ ، ولا أشقاهُمُ اللّهُ بِعِصيانِ أولِيائِهِ ، ورَحِمَهُمُ اللّهُ وإيّاكَ مَعَهُم بِرَحمَتي لَهُم ، إنَّ اللّهَ واسِعٌ كَريمٌ . ۲

۱۴ / ۳

إسحاقُ بنُ إسماعيلَ

۱۳۶۴.رجال الكشّي :حَكى بَعضُ الثِّقاتِ بِنيسابورَ أنَّهُ خَرَجَ لاِءِسحاقِ بنِ إسماعيلَ مِن أبي مُحَمَّدٍ عليه السلام تَوقيعٌ : يا إسحاقَ بنَ إسماعيلَ ، سَتَرَنَا اللّهُ وإيّاكَ بِسَترِهِ ، وتَوَلاّكَ في جَميعِ اُمورِكَ بِصُنعِهِ ، قَد فَهِمتُ كِتابَكَ يَرحَمُكَ اللّهُ ، ونَحنُ بِحَمدِ اللّهِ ونِعمَتِهِ أهلُ بَيتٍ نَرِقُّ عَلى مَوالينا ، ونُسَرُّ بِتَتابُعِ إحسانِ اللّهِ إلَيهِم وفَضلِهِ لَدَيهِم ، ونَعتَدُّ بِكُلِّ نِعمَةٍ يُنعِمُهَا اللّهُ عز و جل عَلَيهِم .
فَأَتَمَّ اللّهُ عَلَيكُم بِالحَقِّ ومَن كانَ مِثلَكَ ـ مِمَّن قَد رَحِمَهُ اللّهُ وبَصَّرَهُ بَصيرَتَكَ ، ونَزَعَ عَنِ الباطِلَ ولَم يَعمَ في طُغيانِهِ ـ نِعَمَهُ ؛ فَإِنَّ تَمامَ النِّعمَةِ دُخولُكَ الجَنَّةَ ، ولَيسَ مِن نِعمَةٍ وإن جَلَّ أمرُها وعَظُمَ خَطَرُها إلاّ وَ«الحَمدُ للّهِِ» ـ تَقَدَّسَت أسماؤُهُ ـ عَلَيها مُؤَدّى شُكرِها . ۳
وأنَا أقولُ : الحَمدُ للّهِِ مِثلَ ما حَمِدَ اللّهَ بِهِ حامِدٌ إلى أبَدِ الأَبَدِ ، بِما مَنَّ عَلَيكَ مِن نِعمَةٍ ، ونَجّاكَ مِنَ الهَلَكَةِ ، وسَهَّلَ سَبيلَكَ عَلَى العَقَبَةِ . ۴

1.رجال الكشّي : ج ۲ ص ۸۴۸ الرّقم ۱۰۸۹ .

2.رجال الكشّي : ج ۲ ص ۸۴۸ الرّقم ۱۰۸۹ .

3.يريد عليه السلام : أنّ حمد اللّه سبحانه على نعمه هو تمام الشَّكر له عليها .

4.رجال الكشّي : ج ۲ ص ۸۴۴ الرّقم ۱۰۸۸ ، تحف العقول : ص ۴۸۴ نحوه ، بحار الأنوار : ج ۵۰ ص ۳۱۹ ح ۱۶ وج ۷۸ ص ۳۷۴ ح ۲ .

  • نام منبع :
    نهج الدّعا (با ترجمه فارسي) جلد دوّم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: رسول افقی و احسان سرخه‌ای، ترجمه: حمیدرضا شیخی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5269
صفحه از 680
پرینت  ارسال به