۱۳۴۰.قرب الإسنادـ به نقل از محمّد بن عيسى ـ: حمّاد بن عيسى برايم گفت كه : در بصره خدمت ابو الحسن ، موسى بن جعفر عليه السلام ، رسيدم و گفتم : فدايت شوم! دعا كنيد كه خداوند به من خانه اى و همسرى و فرزندى و خدمتكارى و حجّ همه ساله ، روزى كند .
ايشان دستش را بلند كرد و فرمود : «بار خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و به حمّاد بن عيسى ، خانه اى و همسرى و فرزندى و خدمتكارى و پنجاه سال حج ، روزى فرما» .
حمّاد گفت : وقتى امام عليه السلام قيد پنجاه سال را آورد ، دانستم كه بيش از پنجاه سال حج نخواهم گزارد .
حمّاد [سپس] گفت : تاكنون چهل و هشت حج گزارده ام . اين خانه هم روزى ام شده است. همسرم نيز هم اكنون پشت پرده ، سخنانم را مى شنود. اين هم فرزند من، و اين هم خدمتكارم . همه اينها به من عطا شد.
حمّاد پس از اين سخنان ، دو بار ديگر نيز به حج رفت و پنجاه حج ، كامل شد .
۱۰ / ۳
يكى از خلفا
۱۳۴۱.المناقب ، ابن شهر آشوب :آورده اند كه يكى از خلفا دچار قولنج شد و بختيشوع نصرانى ، از درمان وى درماند. او مقدارى يخ برداشت و با دارويى آبش كرد. سپس كمى آب برگرفت و آن را با دارويى مخلوط كرد و گفت : اين از طب! امّا لازم است فردى مستجاب الدعوه كه نزد خداوند ، منزلتى دارد نيز باشد و برايت دعا كند.
خليفه گفت : موسى بن جعفر را نزد من بياوريد.
امام عليه السلام را آوردند و ايشان در راه ، صداى ناله خليفه را شنيد . پس به درگاه خداوند سبحان دعا كرد و قولنج خليفه برطرف شد.
خليفه به امام عليه السلام گفت : تو را به حقّ جدّت مصطفى ، سوگند مى دهم كه بگويى چه دعايى برايم كردى؟
فرمود : «گفتم : بار خدايا! همچنان كه خوارىِ معصيتش را به او نشان دادى، عزّت طاعت مرا به او بنمايان» و [اين گونه] خداوند ، در دم ، او را شفا داد.