۱۲۶۶.دلائل النبوّة ، ابو نعيمـ به نقل از بلال ـ: در يك شب سرد ، اذان گفتم و كسى [به نماز ]نيامد. دوباره اذان گفتم، باز كسى نيامد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «مردم را چه شده است ، اى بلال؟».
گفتم : پدر و مادرم به فدايت! دچار سرما[خوردگى ]شده اند.
فرمود : «بار خدايا! سرما را برايشان بشكن» .
ديدم مردم در هنگام نماز نافله يا صبح ، خود را [از گرما ]باد مى زنند .
۱۲۶۷.مسند ابن حنبلـ به نقل از كعب بن مرّه يا مرّة بن كعب ـ: پيامبر خدا بر مُضَر نفرين كرد . نزد ايشان رفتم و گفتم : اى پيامبر خدا! خداوند عز و جل تو را يارى نمود و [خواسته ات را ]عطا كرد و دعايت را برآورده ساخت . قومت [از قحطى ]هلاك شدند! برايشان دعا كن.
پيامبر صلى الله عليه و آله روى گرداند.
دوباره گفتم : اى پيامبر خدا! خداوند عز و جل تو را يارى نمود و [خواسته ات را] عطا كرد و دعايت را مستجاب ساخت. قومت هلاك شدند! برايشان دعا كن .
فرمود : «بار خدايا! ما را بارانى كمك كننده، روياننده، فراگير، فراوان، بى تأخير ، سودمند و بى زيان عطا فرما» .
يكى دو جمعه نگذشته بود كه بر آنان باران باريد .