559
نهج الدّعا (با ترجمه فارسي) جلد دوّم

ابن ابى سعيد

حسين بن ابى سعيد، هاشم بن حيّان مكارى، از سران واقفيه بود. كشّى از او در زمره واقفيه نام برده و در نكوهش وى ، روايت هايى نقل كرده است . از جمله به اسناد خود از محمّد بن فضيل ، روايت كرده است كه ابوالحسن عليه السلام فرمود: «او پيامبر خدا و امير مؤمنان و فلانى و فلانى و جعفر و موسى عليهم السلامرا تكذيب كرده است و پدرانم براى من سرمشق هستند» .

ر . ك : اختيار معرفة الرجال : ص ۴۰۵ ش ۷۶۰ و ص ۴۶۳ ش ۸۸۳ و ص ۴۶۵ ش ۸۸۴ و ۸۸۵.

ابن قياما

حسين بن قياما واسطى ، از ياران امام كاظم عليه السلام بود و در ايشان ، توقّف كرد (واقفى مذهب شد) و به امامت امام رضا عليه السلام اعتقاد نداشت . او به امام رضا عليه السلام گفت: من مى دانم كه تو امام نيستى . امام فرمود: «از كجا دانستى؟» . گفت: چون تو فرزندى ندارى ، حال آن كه امامت ، در فرزندْ ادامه مى يابد. امام عليه السلام فرمود : «به خدا سوگند ، چند شبانه روزى نخواهد گذشت كه از پشت من ، پسرى به دنيا خواهد آمد كه جانشين من مى شود و حق را زنده و باطل را نابود مى كند» .

ر . ك : رجال الطوسى : ص ۳۳۶ ش ۴۹۹۷ ، اختيار معرفة الرجال : ص ۵۵۳ ش ۱۰۴۴.

ابن مهران

حسين بن مهران بن محمّد ، از اصحاب امام كاظم و امام رضا عليهماالسلام بود ، واقفى و از راويان ضعيف است . وى از امام كاظم عليه السلام كتابى دارد . او به امام رضا عليه السلام نامه اى نوشت و در وقوف خود با شكّ و ترديد حركت مى كرد . او به امام رضا عليه السلام نامه اى نوشت و در آن به ايشان ، امر و نهى كرد . امام عليه السلام به او پاسخى نوشت و آن را براى يارانش فرستاد و ياران امام عليه السلام از آن رونوشت برداشتند و به او برگرداندند تا ابن مهران نتواند آن را پنهان بدارد . او نسبت به امام رضا عليه السلام معرفت اندك و ضعف يقين داشت .

ر . ك : رجال الطوسى : ص ۳۵۵ ش ۵۲۶۰ ، رجال النجاشى : ص ۵۶ ش ۱۲۷.


نهج الدّعا (با ترجمه فارسي) جلد دوّم
558

شناخت نامه كسانى كه مورد نفرين قرار گرفته اند

ابن ابى حمزه

على بن ابى حمزه بطائنى ، از ياران امام صادق و امام كاظم عليهماالسلام و واقفى بود. او نخستين كسى است كه اين عقيده را اظهار داشت. آنان به دنيا طمع كردند و به حاكمان دنيا گراييدند و عدّه اى را به خود جذب كردند و از اموالى كه با خيانت به دست آورده بودند، به آنان ، بذل و بخشش نمودند . امام كاظم عليه السلام خطاب به او فرمود : «تو و يارانت به الاغ مى مانيد» . على بن ابى حمزه بر امام رضا عليه السلام درآمد و با او سخن گفت و امامت وى را انكار كرد . از على بن الحسن بن فضّال روايت شده است كه : على بن ابى حمزه ، دروغگو ، بى اعتبار و ملعون است و من ، روا نمى دانم كه حتّى يك حديث از او روايت كنم .
همه اينها مربوط به اواخر كار او مى شود ؛ امّا در دوره امام باقر و امام صادق عليهماالسلامبه ظاهر ، سالم و موثّق بود . لذا شيعه به اخبار او و اخبار امثال او تا آن جايى كه با اخبار اماميه تعارض نداشته و آنان از اين اخبار ، اعراض نكرده اند و نيز به آنچه از او در حال استقامتش روايت شده ، عمل كرده اند .

ر . ك : رجال الطوسى : ص ۲۴۵ ش ۳۴۰۲ و ص ۳۳۹ ش ۵۰۴۹ ، رجال ابن الغضائرى : ص ۸۳ ش ۱۰۷.

ابن ابى زرقاء

از منابع شيعه و سنّى ، نام و يا لقبى براى او ذكر نشده و درباره وى ، جز آنچه در متن كتاب آمده ، چيزى گفته نشده است .

  • نام منبع :
    نهج الدّعا (با ترجمه فارسي) جلد دوّم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: رسول افقی و احسان سرخه‌ای، ترجمه: حمیدرضا شیخی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5460
صفحه از 680
پرینت  ارسال به