رفتارهاى هر شخص مى تواند در شدّت بيمارى قلب او اثرگذار باشد. عوامل روانى ـ اجتماعى ، به اندازه سيگار كشيدن، بالا بودن فشار خون، چاقى و بالا بودن چربى خون، در حملات قلبى مؤثرند . هنوز كسى به روشنى نمى داند كه چگونه عوامل هيجانى و احساسى، رفتارى و حتى نوسانات اجتماعى ، مى توانند در حفظ سلامت قلب ، نقش داشته باشند . اگر چه تعدادى فرضيه در تشريح ارتباط ذهن و قلب وجود دارند.
يكى از اين فرضيه ها ، هورمون هاى استرس (فشار روانى) است. اين هورمون ها با منقبض كردن عروق و افزايش سرعت ضربان قلب ، حسّاسيت قلب و عروق را به تنِش، بيشتر مى كنند. عوامل روانى، پيام هاى التهابى را كه يكى از مهم ترين عوامل زمينه ساز انسداد عروقى در بيمارى هاى تصلّب شرايين است، افزايش مى دهند.
به علاوه، عوامل روانى ـ ذهنى ، سوق دهنده شخص به سمت و سوى شيوه هاى پُر خطر زندگى اند و مى توانند بر سلامت همه جانبه شخص (از جمله قلب و عروق) ، تأثير بگذارند .
امروزه متخصّصان قلب و عروق، بايد در زمينه تنش هاى روانى و حمايت هاى اجتماعى ـ روانى بيمارانشان اطّلاعاتى داشته باشند. تجربه ها نشان داده اند كه «دارودرمانى» در بيمارانى كه از مشكلات روانى ـ ذهنى، رنج مى برند ، نتايج قابل توجّهى در كنترل يا پيشگيرى از حملات قلبى آنها ندارد . ۱
۲ . پيامدهاى روانى
يكى از پيامدهاى بسيار خطرناك حسرت ، احساس «خودكم بينى» يا احساس «كهترى» است ؛ يعنى لحظه حسرت خوردنِ فرد، همان لحظه اى است كه