است پيچيده و چندوجهى ، لذا شناخت ماهيت آن مشكل است . ما در اين جا سعى كرديم تا آن حال و هوا و شرايط و حالت درونى اى را كه مساوى يا حداقل نزديك به تجربه حسرت باشد ، توضيح دهيم.
همچنين گفتيم كه حسرت ، هيجانى شناختى است تا جايى كه حتى برخى از آن ، به «هيجان مستدل» يا «استدلالِ محسوس» تعبير كرده اند. همچنين گفته شد كه حسرت ، نوعى غم است كه مربوط به گذشته مى شود و از نوع غمى كه مربوط به آينده است ، تفكيك شد. فرد حسرت زده ، خود را مسبّب زيان خود مى داند ، لذا از هيجان خشم نيز متمايز گرديد . در ادامه ، با قيد تفريط و كوتاهى، از ندامت و پشيمانى جدا شد و در آخر ، با قيد خودملامتگرى ، از احساس نارضايتى نيز ممتاز گرديد.
با توجّه به مطالبى كه تاكنون بيان شد ، مى توان فرمول زير را براى «حسرت» بيان نمود:
تفكّر معطوف به گذشته + احساس خسارت + غم زدگى + خودملامتگرى به خاطر كوتاهى و تفريط + احساس درماندگى = احساس حسرت
كنترل كننده حسرت در مغز
از ديرباز ، رابطه بين روح و بدن ، يكى از بحث هاى داغ محافل علمى بوده است. يكى از بخش هاى اين بحث ، اين بوده كه محل هر يك از قوا و احساسات فرد ، در بدن وى كجاست. در همين راستا بخش هاى مختلفى از مغز ، به هر يك از احساسات و جنبه هاى روانى انسان ، ربط داده شده است.
همچنين بخشى از مغز به عنوان كنترل كننده احساس حسرت ، معرفى شده است. اخيرا محقّقان CNRC ۱ در شهر برن ۲ فرانسه و دانشگاه ساينا ۳ در شهر