را فاقد آن مطلوب يافت، حالتى به وى دست خواهد داد به نام «غم و اندوه» . بنا بر اين، ادراك فقدان و محروميت از هر يك از خواسته هاى انسان، زمينه پيدايش غم و غُصّه در روح انسان را فراهم مى كند.
مثلاً انسان به زندگى و سلامتى خودش علاقه دارد . حال، اگر كسى احساس كند كه زندگى و سلامتى خود را از دست مى دهد، محزون و غمگين مى شود. نيز انسان ، قدرت را دوست مى دارد. حال ، اگر كسى احساس كند كه قدرت از دستش مى رود و عاجز و ناتوان خواهد شد، اندوهگين مى شود. همچنين، انسانى كه به مال و زن و فرزندانش علاقه دارد ، با تفكّر اين كه بخواهد آنها را از دست بدهد ، محزون مى شود . ۱
فرد حسرت زده، فردى است كه هنگام مرور زندگى و داشته هايش ، احساس فقدان و محروميت مى كند ؛ يعنى تصوّر مى كند از چيزهايى كه نيازهاى اساسى وى را برآورده مى كنند ، محروم است و بنا بر اين ، غمگين مى شود ؛ امّا اين بدان معنا نيست كه هر غمزده اى ، دچار حسرت نيز باشد ؛ بلكه بايد ديد كه ويژگى هاى ديگر حسرت ، چه چيزهايى هستند تا از اين راه ، بتوان اين نوع غم را از انواع ديگر آن شناخت.
۲ . تفكّر معطوف به زمان گذشته
با ملاحظه و مرور تعاريفى كه براى حسرت بيان كرديم و نيز آيات و رواياتى كه موضوع حسرت در آنها مطرح شده است ، مى توان گفت كه حسرت ، به نوعى ، با تفكّر درباره گذشته مربوط مى شود. به عبارت ديگر ، حسرت ، زمانى است كه فرد در بازخوانى گذشته خود ، احساس كمبود كند. بدين معنا كه محروميت و كمبود فعلى اش را در گذشته خود جستجو مى كند. چنين