أنتَ فيها فاصبِر فيها عَلى طاعَةِ اللّهِ واصبَر فيها عَن مَعصيَةِ اللّهِ . ۱ مجموع عمر آدمى در دنيا ساعتى بيش نيست ؛ آنچه از اين ساعت گذشته است ، معدوم شده و لذّت و اَلَمى از آن احساس نمى كنيد و آنچه از آن هنوز نيامده ، نمى دانيد چيست . سرمايه موجود و پُر ارزش عمر، تنها همان لحظات نقدى است كه اينك در اختيار شماست و در آن به سر مى بريد. مالكِ نفس خود باشيد و در حال حاضر ، براى اصلاح و رستگارى خود بكوشيد. در مشكلاتِ وظيفه شناسى و اطاعت از فرمان هاى الهى ، پايدار باشيد و از آلودگى به گناه و نافرمانى خداوند ، خوددارى كنيد . امام على عليه السلام در ضمن نامه اى كه به عبداللّه بن عباس نوشته ، فرموده است:
... وَما فاتَك مِنها فَلا تَأسَ عَلَيهِ جَزَعاً . ۲ نسبت به چيزى كه از دنيايت فوت شده و از دست داده اى ، غمگين و بى تاب مباش!
به فرزندان خود نيز اين گونه سفارش كرده است:
... وَلا تَأسَفَا عَلى شَى ءٍ مِنها زُويَ عَنكُما . ۳ شما [اى حسن و حسين] نسبت به آنچه از امور دنيوى از دست رفت ، تأسّف نخوريد . در جاى ديگر مى فرمايد :
... وَليَكُن أَسَفُك عَلى ما فاتَكَ مِنها . ۴ تأسّف تو بايد هنگامى باشد كه از امور اخروى ، چيزى را از دست داده اى . چو لا تأسوا على ما فات ، گفته است
نمى ارزد به رنج دام و دانه . ۵
امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود:
يا ابنَ آدمَ إنّكَ لَم تَزَل في هَدمِ عُمُرِكَ مُنذُ سَقَطتَ مِن بَطنِ أُمِّكَ فَخُذ مِمّا في يَديكَ لِما بَينَ يَديكَ فَإنَّ المُؤمِنَ يَتَزَوَّدُ والكافِرَ يَتَمَتَّعُ . ۶ اى فرزند آدم! تو از روزى كه شكم مادرت را ترك گفتى و به زمينْ قدم گذاردى، پيوسته سرگرم نابود ساختن عمر خويش هستى. از فرصت زندگى ، استفاده كن و از آنچه اكنون در دست دارى، براى منزلگاه هايى كه در پيش دارى ، بهره بردار كه افراد با ايمان، از دنيا زاد و توشه براى فرداى خود تهيه مى كنند و افراد بى ايمان، تنها از آن ، لذّت و كامروايى مى خواهند .
انسان با ايمان ، عقيده دارد كه زندگى موقّت و گذراى دنيا مانند زندگى موقّت جَنين در رحم مادر است و مرگ، به منزله تولّد دومى است كه در پايان زندگى دنيا به آدمى دست مى دهد. نه ولادت جنين ، به معناى نابودى نوزاد است، نه مرگ آدمى، به معناى نابودى انسان ؛ بلكه هر دو به معناى تغيير محيط زندگى و دگرگون شدن شرايط حيات است.
همان طور كه جنين ، با فرا رسيدن ولادت، از جفت خود ـ كه وسيله زندگى اش در شكم مادر بوده ـ جدا مى شود ، جفت در گوشه اى متلاشى مى گردد و نوزاد ، با شرايط تازه اى در دنيا به زندگى خود ادامه مى دهد ، آدمى نيز با فرا رسيدن مرگ ، از بدن خود ـ كه وسيله زندگى اش در رحم مادرِ روزگار است ـ جدا مى شود؛ بدن ما در قبر ، متلاشى مى گردد و آدمى با