نامشخص را پى مى گيرند ، به هر مقامى كه برسند، باز هم ناراضى اند.
تشخيص هدف و آگاهى از آن، پيش شرط هر گونه اقدامى است. افزون بر اين، در تعيين اهداف خويش بايد از تقليد كوركورانه بپرهيزيم. به عنوان مثال، اگر بخواهيم راه پسر عمويمان را كه درس خوانده و مهندس برق شده و از نظر كارى و مالى نيز وضعيت قابل توجهى دارد ، انتخاب كنيم، آيا پس از رسيدن به موفّقيت ، خوش حال خواهيم شد؟ در صورت مقايسه خود با ديگران ، دو اشتباه بزرگ مرتكب مى شويم:
۱ . ناخودآگاه ، با ديگران به رقابت برمى خيزيم ؛ زيرا هدفمان تحقّق بخشيدن به خواسته و آرزويى مشخص نيست ؛ بلكه «برترى طلبى» و يا «مثل كسى شدن» است ؛
۲ . بدون توجّه به توانايى ها، علايق و امكانات خود ، دنباله رو ديگران مى شويم.
هيچ كس واقعا موفّق نيست، مگر آن كه خوش بخت باشد و نيز خوش بخت واقعى ، كسى است كه كارى مفيد و با ارزش انجام دهد. به اين اعتبار، تعريف فرهنگ و بستر موفّقيت به مفهوم «نيل رضايت بخش به هدف» تعريفى مناسب است. بنا بر اين ، تنها گنجى كه ارزش جستجو كردن دارد «هدف» است .
و ـ شناخت هدف و مراحل آن
براى شناخت بهتر اهداف خويش و نيز انتخابى آگاهانه از ميان امكانات فراوان ، كاغذى برداريد و در گوشه اى خلوت و آرام بنشينيد و تمام اهدافى را كه در سر مى پرورانيد، در آن يادداشت كنيد. پس از فراغت از اين كار ، به مراحل سه گانه زير بپردازيد: