يك . مسامحه و سهل انگارى در انجام دادن واجبات وقت دار، مثل نمازهاى پنجگانه كه هر يك ، وقت نسبتاً وسيعى دارند . برخى در خواندن نماز ، سهل انگارى مى كنند و پيوسته آنها را به تأخير مى اندازند و در آخرين لحظات ممكن ، انجام مى دهند. گرچه اين سهل انگارى ، حرام نيست، ولى كار ناپسندى به شمار مى آيد.
دو . سهل انگارى در انجام دادن واجباتى كه فورا بايد انجام گيرند، گرچه فورىِ محض نيستند؛ بدان معنا كه اگر در اوّلين فرصتْ ترك شد، بايد در دومين فرصت و همين طور در فرصت هاى ديگر انجام گيرد ، مثل وجوب توبه كه در اوّلين فرصت ، واجب است انجام گيرد و تأخير آن حرام است و اگر به تأخير افتاد، چنان نيست كه وجوب و فوريت آن ساقط شود.
سه . سهل انگارى در انجام دادن واجبات مُضَيَّق ، مثل روزه كه وقت محدودى دارد. برخى از افراد ، در انجام دادن اين واجبات، در وقت اَداى آن، طفره مى روند و پيش خود مى گويند : بعدا قضاى آن را به جا مى آوريم. گرچه گناه چنين شخصى از كسى كه تصميم ندارد قضاى آن واجبات را به جا آوَرَد ، كمتر است؛ ولى عمل او حرام است. ۱
در روايات ، نمونه ها و مصاديق فراوانى از اهمالكارى آمده است كه براى نمونه ، به برخى از آنها اشاره مى كنيم.
امام صادق عليه السلام در بيان حسرت و افسوس كسانى كه در آيه ۱۶۷ سوره بقره ، «كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ» ذكر شده ، فرموده است :
او مردى است كه در دنيا كسب مال نموده، ولى آن را به خاطر بخل در طاعت خدا استفاده نكرده است. سپس مى ميرد و آن مال را به كسى مى دهد كه يا آن را در اطاعت خدا به كار مى گيرد و يا اين كه