گاهى به زشتى عادتى كه پيدا كرده ايد، مى انديشيد و از اين رو، پيش وجدان خود شرمنده مى شويد. اين ، احساس خوبى است كه مى تواند شما را از ادامه روش قبلى باز دارد ؛ ولى اين حالت ، براى همه افراد پيش نمى آيد.
احساس شرمندگى و ناخوشايندى ـ كه بر اثر سهل انگارى در شخص ايجاد مى شود ـ ، ممكن است به تدريج ، فرد را به دورى و پرهيز از ادامه اين رفتار تشويق كند؛ در حالى كه بى تفاوتى درباره آن، قطعا فرد را به ادامه اين رفتار سوق مى دهد. ۱
واژه تسويف ـ كه همان اهمالكارى است ـ ، مانند بسيارى از مفاهيم اخلاقى ديگر (اعم از فضايل و رذايل اخلاقى) ، مفهومى تشكيكى داشته ، داراى مراتب گوناگون است. اين مفاهيم تشكيكى ، نسبت به افراد مختلف، از مؤمن گرفته تا غير مؤمن و حتى نسبت به مراتب ايمان، متفاوت مى گردند .
اوّلين مرحله اهمالكارى ، راحت طلبى و تنبلى در مورد كارهاى دنياست كه موجب مى گردد انسان ، كارهايش را به تأخير اندازد.
امام على عليه السلام مى فرمايد:
تَأخيرُ العَمَلِ عُنوانُ الكَسَلِ . ۲ آفَةُ النُّجحِ الكَسَلُ . ۳ مَن أطاعَ التَّوانيَ ضَيَّعَ الحُقوقَ . ۴ به تأخير انداختن كار، نشانه تنبلى است. آفت موفّقيت ، تنبلى است . هر كه از سستى فرمان بَرد، حقوق را تباه مى سازد.
اين خوى بد ، ارتباطى به مسائل اعتقادى ندارد و تفاوتى بين مؤمن و كافر در مبتلا شدن به آن نيست ؛ چرا كه كافران نيز گهگاه در امور دنيايشان تنبلى و