ديدگاه اوّل
مير داماد در الرواشح السماويّة مى گويد :
مراد شيخ طوسى از «اصحاب» در كتاب رجالش، اصحاب روايت است ، نه اصحاب لقاء. ۱
توضيح ، اين كه : صاحب و صحابى ، به كسى گفته مى شود كه با معصوم همراهى و مصاحبت داشته است ، كه اين مصاحبت ، هم با ديدار با معصوم ـ كه اصطلاحاً «لقاء» گفته مى شود ـ سازگار است و هم با مصاحبت و نقل روايت از ايشان .
بر اساس اين ديدگاه ، مراد از روايت ، اعم از روايت بى واسطه و روايت باواسطه است و ملاقات يا عدم ملاقات امام عليه السلام ، در اين معنا از «اصحاب» ، داخل نيست .
مير داماد براى اثبات مدّعاى خويش ، شواهدى را ذكر كرده كه مضمون آنها چنين است :
شاهد اوّل . شيخ طوسى رحمه الله محمّد بن ابى عمير را در شمار اصحاب امام رضا عليه السلام
ذكر كرده و او را از اصحاب امام كاظم عليه السلام نشمارده است ، در حالى كه محمّد بن ابى عمير ، امام كاظم عليه السلام را ملاقات كرده است . خود شيخ نيز در الفهرست ۲ گفته است كه محمّد بن ابى عمير ، ابو ابراهيم موسى بن جعفر عليهماالسلام را ملاقات كرده ؛ ولى از ايشان روايت نكرده است .
آنچه به نظر مى رسد ، آن كه : مراد مرحوم شيخ ، اين بوده است كه وى از امام كاظم عليه السلام كم روايت كرده است ، نه آن كه اصلاً از ايشان روايت نكرده باشد ؛ چرا كه در التهذيب و الاستبصار ، روايات مسندى وجود دارند كه از سوى ابن ابى عمير از امام كاظم عليه السلام روايت شده اند .
نجاشى نيز در كتابش گفته است كه ابن ابى عمير ، امام كاظم عليه السلام را ملاقات كرده و از او احاديثى شنيده است .
همچنين شيخ طوسى رحمه الله ، او را در ميان اصحاب امام جواد عليه السلام ذكر نكرده است ، با اين كه وى امام جواد عليه السلام را درك كرده است . اين ، به خاطر آن است كه مراد شيخ از «اصحاب» ، اصحاب روايت بوده است ، نه اصحاب لقاء .
شاهد دوم . شيخ طوسى رحمه الله قاسم بن محمّد جوهرى را در شمار اصحاب امام صادق عليه السلام نام برده است ، حال آن كه رجال شناسان ، جملگى اتّفاق دارند كه قاسم بن محمّد جوهرى ، از اصحاب لقاى امام صادق عليه السلام نبوده است ؛ بلكه او با واسطه از امام صادق عليه السلام روايت كرده است ، چنان كه خودِ مرحوم شيخ در شرح حال وى در اصحاب امام صادق عليه السلام مى گويد كه او از على بن ابى حمزه و غير او روايت كرده است . ۳
اين ، با توجّه به اين نكته است كه مرحوم شيخ ، نام وى را در شمار اصحاب امام كاظم عليه السلام آورده است ؛ چرا كه وى ، هم ايشان را ملاقات نموده و هم از ايشان روايت كرده است .
مير داماد در ادامه ، براى اثبات مدّعاى خويش و تطبيق بيشتر آن بر گفته هاى شيخ طوسى ، چند مثال ديگر نيز مى آورد و سپس اين گونه نتيجه مى گيرد :
خلاصه، آن كه : شيخ طوسى در ميان اصحاب امام باقر و امام صادق عليهماالسلام ، عدّه اى را نام برده است كه روايات آنان از دو امام مزبور ، به واسطه سماع حديث از اصحاب ايشان بوده است و آنان خود ، از ايشان حديث نشنيده اند.
او هنگام نام بردن از اين عدّه ، تعبير «أسند عنه» را در مقابل نامشان آورده كه معنايش ، اين است كه آن شخص ، با واسطه از امام عليه السلام روايت كرده است.
اين عدّه خود به دو دسته تقسيم مى شوند:
دسته اوّل . كسانى كه اصلاً امام عليه السلام را ملاقات نكرده و در عصر وى نبوده اند.
دسته دوم . كسانى كه امام عليه السلام را ملاقات كرده اند ؛ ليكن هيچ گاه، حديثى را بى واسطه از وى نشنيده اند و اگر هم شنيده اند، بسيار اندك بوده است.
بر اين اساس در رجال الطوسى ، بين: اصحاب روايتِ باواسطه از امام عليه السلام ، اصحاب روايتِ بى واسطه از امام عليه السلام و اصحاب لقاى بدون روايت مطلقاً (چه باواسطه و چه بى واسطه) فرق گذاشته شده است . البتّه در اين كتاب ، اين شيوه ، از باب اصحاب امام باقر عليه السلام آغاز شده است. ۴
1. الرواشح السماويّة ، ص ۱۰۸ (راشحه چهاردهم).
2. الفهرست، ص ۴۰۴ (ش ۶۱۸).
3. رجال الطوسى، ص ۲۷۳ (ش ۳۹۴۶) .
4. الرواشح السماويّة ، ص ۱۰۸ ـ ۱۱۱ (راشحه چهاردهم) .