گفتار دوم : مصادر «الفهرست»
شيخ طوسى رحمه اللهدر مقدّمه همين كتاب (الفهرست) تصريح كرده كه هدفش از تأليف آن ، فهرست نمودن عناوين مؤلّفان و مصنّفان موجود در فهرست هاى ديگران و نيز عناوين كتاب هايى بوده كه خود ، آنها را در اختيار و به آنها طريق داشته است . از اين رو ، وى براى تأليف اين كتاب ، از منابع مختلف فهرستى ، بهره جسته است .
البتّه مرحوم شيخ به طور صريح ، تنها از هشت كتاب با عنوان «مصدر» نام برده و از آنها مطلب نقل نموده كه عبارت اند از :
۱ . المعرفة و التاريخ (تأليف يعقوب بن سفيان فَسَوى) .
اين كتاب، در شرح حال ابراهيم بن محمّد بن ابى يحيى، مورد استناد قرار گرفته است.
ابن سفيان (م ۲۷۷ ق) ، در يك مورد ۱ وى را متروك و مهجور دانسته و در مورد ديگر ۲ از ابن مدينى نقل كرده كه وى از مالك بن انس درباره ابن ابى يحيى اَسلمى پرسيده و مالك جواب داده كه او از نظر دين ، مورد رضايت نيست .
۲ . كتاب الرجال (تأليف محمّد بن عمر بن عبد العزيز كشّى) .
اين كتاب كشّى ، به رجال الكشّى مشهور است . شيخ طوسى رحمه اللهملخّص و منتخبى از آن را با عنوان اختيار الرجال تهيّه نمود كه امروزه تنها اين تلخيص در دسترس است و به نام رجال الكشّى شناخته مى شود .
شيخ طوسى رحمه اللهدر شرح حال داوود بن ابى زيد (از اهالى نيشابور) ۳ نقل كرده كه وى داراى تأليفاتى بوده كه ابن نديم آنها را در كتابش نقل نموده و كشّى نيز در كتابش آورده است .
در يك نسخه ، جمله آخر ، اين گونه آمده است :
كشّى او را در كتابش نام برده است. ۴
در نسخه چاپى ديگر ، عبارت ، اين گونه است :
له كتب ، ذكرها الكشّىّ و ابن النديم فى كتابيهما. ۵
۳ . فخر قحطان على عدنان (تأليف ابو عمرو جاحظ) .
اين كتاب ، در شرح حال محمّد بن ابى عمير ، مورد استناد قرار گرفته و توثيق و توصيف او به صفات نيكو ، نقل شده است . ۶
۴ . الفهرست (تأليف ابن نديم) .
شيخ طوسى رحمه اللهدر چهارده مورد ، از اين كتاب استفاده كرده و در بيشتر موارد ، اسامى كتاب ها و تأليفات صاحب شرح حال ها را از وى نقل نموده است . ۷
۵ . الفهرست (تأليف احمد بن عبدون) .
شيخ طوسى رحمه الله در شرح حال ابراهيم ثقفى، به صراحت، از اين كتاب، نقل كرده است. ۸
همچنين شيخ طوسى رحمه الله در مواردى ، مطالبى را با تعبير «قال ابن عبدون» ، از مؤلّف اين كتاب، نقل نموده كه در يك مورد از آنها، تصريح كرده كه مطلب را در خانه
ابن عبدون و به صورت شفاهى از خود وى شنيده است و نشانى خانه وى را نيز ذكر كرده است . ۹
دو مورد ديگر نيز وجود دارد كه شيخ طوسى رحمه اللهبه شنيدن شفاهى از وى تصريح نكرده ؛ ليكن ظاهرشان چنين مى نمايد كه آنها نيز شفاهى بوده اند .
۶ . الفهرست (تأليف ابو جعفر محمّد بن على بن حسين بابويه قمى) .
شيخ طوسى رحمه اللهدر شرح حال شش نفر ، از اين كتاب نقل كرده است . وى در برخى از اين موارد ، تصريح نموده كه مطلب را از الفهرست صدوق نقل مى كند و در برخى موارد ، به نام كتاب تصريح نكرده است كه با توجّه به عدم ملاقات وى با صدوق ، آشكار مى شود كه به طور قطع ، از كتاب وى نقل نموده است . ۱۰
شيخ طوسى رحمه اللهدر شرح حال شيخ صدوق ، الفهرست صدوق را كتابى معروف دانسته است . ۱۱
۷ . الفهرست (تأليف محمّد بن جعفر بن احمد بن بُطّه) .
شيخ طوسى رحمه اللهدر چند مورد ، از اين كتاب نقل كرده است . ۱۲ نجاشى نيز در فهرست تأليفات وى ، از اين كتاب نام برده است . ۱۳
۸ . الفهرست (تأليف سيّد مرتضى ، علم الهدى) .
شيخ طوسى رحمه اللهدر شرح حال وى ، نام اين كتاب را آورده و از آن نقل نموده است . ۱۴
گذشته از مصادر فوق ، شيخ طوسى رحمه اللهاز برخى بزرگان ، مطالبى نقل كرده كه در استفاده وى از كتاب هاى آنان صراحت ندارد و از سوى ديگر ، در فهرست تأليفات
آنان ، كتابى مناسب با موضوع ، وجود ندارد . اين بزرگان ، عبارت اند از :
۱ . حسين بن عبيد اللّه غضايرى .
شيخ طوسى رحمه اللهاز وى در شرح حال هاى : احمد بن محمّد بن عمّار ۱۵ و ابو غالب زرارى ۱۶ نقل كرده است .
۲ . محمّد بن حسن بن وليد .
شيخ طوسى رحمه اللهاز وى در شرح حال هاى : حسن بن على بن فضّال ۱۷ و حسين بن سعيد اهوازى ۱۸ نقل كرده است .
اين منقولات ، با تعبيرهاى : «ذكر» و «قال» آمده اند كه با توجّه به عدم ذكر كتاب فهرست و يا رجال در شرح حال ابن وليد ، بايد آنها را باواسطه دانست .
۳ . احمد بن محمّد بن خالد برقى .
شيخ طوسى رحمه اللهاز وى در شرح حال على بن مهزيار اهوازى ۱۹ مطلبى نقل كرده كه در رجال البرقى ، موجود نيست . بر اين اساس و با توجّه به فاصله زمانى شيخ طوسى رحمه اللهبا برقى ، مى بايست وى آن را از كتاب هاى واسطه گرفته باشد .
1. المعرفة و التاريخ ، ج ۳ ، ص ۱۳۸ .
2. المعرفة و التاريخ ، ج ۳ ، ص ۳۳ .
3. الفهرست ، ص ۱۸۵ (ش ۲۸۷) .
4. الفهرست، ص ۱۸۵ (ش ۲۸۷) .
5. الفهرست (تحقيق جواد قيّومى) ، ص ۱۲۵ (ش ۲۸۳) . محقّق مذكور ، در پانوشت ، تذكّر داده است كه نام كتاب هاى داوود ، در رجال الكشّىِ موجود نيامده ؛ ولى قطعا از آنها در اصل كتاب كشّى ، نام برده شده است .
6. الفهرست ، ص ۴۰۴ (ش ۶۱۸) .
7. ر . ك : الفهرست ، ص ۳۱ (ش ۳۶) و ص ۱۰۱ (ش ۱۳۶) و ص۱۲۲ (ش ۱۶۲) و ص۱۲۳ (ش ۱۶۴) و ص۱۸۳ (ش ۲۸۳) و ص ۱۹۴ (ش ۲۹۲) و ص۲۴۱ (ش ۳۵۶) و ص۲۶۶ (ش ۳۸۰) و ص ۲۸۴ (ش ۴۲۴) .
8. الفهرست ، ص ۱۲ (ش ۷) .
9. الفهرست ، ص ۲۸۶ (ش ۴۲۵) .
10. ر.ك: الفهرست، ص۲۰۱ (ش ۲۹۹ و ۳۰۰) و ص۲۱۵ (ش ۳۱۶) و ص ۴۰۷ (ش ۶۲۱ و ۶۲۳) و ص ۵۱۱ (ش۸۱۳).
11. الفهرست ، ص ۴۴۳ (ش ۷۱۰) .
12. ر . ك : الفهرست ، ص ۲۹۴ (ش ۴۴۰) و ص۳۲۳ (ش ۵۰۰) و ص۴۰۶ (ش ۶۱۹) .
13. رجال النجاشى ، ص ۳۷۳ (ش ۱۰۱۹) .
14. الفهرست ، ص ۲۸۸ (ش ۴۳۲) .
15. الفهرست ، ص ۷۱ (ش ۸۸) .
16. الفهرست ، ص ۷۱ (ش ۸۸) .
17. الفهرست ، ص ۱۲۴ (ش ۱۶۴) .
18. الفهرست ، ص ۱۲۴ (ش ۱۶۴) .
19. الفهرست ، ص ۲۶۵ (ش ۳۷۹) .