آراى مختلف درباره نام نجاشى
مشهور ، آن است كه نام نجاشى ، «أحمد بن علىّ» است و ظاهر كلام بسيارى از بزرگانِ رجالى نيز همين است ، از جمله ، كلامِ : علاّمه حلّى در خلاصة الأقوال ، ۱ حسن بن داوود حلّى در كتاب الرجال ، ۲ و سيّد عناية اللّه قُهپايى در مجمع الرجال ۳ .
در مقابل ، شيخ حُرّ عاملى در أمل الآمل ، نام وى را «أحمد بن العبّاس» ذكر كرده است .
دلايل قول مشهور
براى رأى مشهور در مورد نام نجاشى ، دلايلى به شرح زير آمده است :
دليل اوّل . نجاشى رحمه اللهدر مواردى تصريح كرده كه نام پدرش على است و در هيچ موردى نام وى را عبّاس ندانسته است ؛ از جمله ، در : شرح حال عثمان بن عيسى ، كه پس از نام بردن تأليفاتش ، سند خود به كتاب هاى وى را چنين آغاز مى كند :
و أخبرنى والدى علىّ بن أحمد ـ رحمه اللّه ـ . ۴
و در شرح حال محمّد بن ابى القاسم ماجيلويه ، كه در سندش به تأليفات وى مى گويد :
أخبرنا أبى علىّ بن أحمد ـ رحمه اللّه ـ . ۵
و يا در شرح حال محمّد بن على بن بابويه قمى ، كه پس از نام بردن از تأليفات وى مى گويد :
أخبرنى بجميع كتبه و قرأت بعضها على والدى علىّ بن أحمد بن العبّاس النجاشىّ ـ رحمه اللّه ـ . ۶
دليل دوم . نجاشى پس از پايان جزء اوّل كتاب ، جزء دوم را چنين آغاز نموده است :
الجزء الثانى من كتاب فهرست أسماء مصنّفى الشيعة و ما أدركناهم من مصنّفاتهم و ذكر طَرَف من كناهم و ألقابهم و منازلهم و أنسابهم و ما قيل فى كلّ رجل منهم من مدح أو ذمّ ، ممّا جمعه الشيخ الجليل أبو الحسين أحمد بن علىّ بن أحمد بن العبّاس النجاشىّ الأسدىّ ـ أطال اللّه بقاؤه و أدام علوّه و نعماه ـ ؛
جلد دوم از كتاب فهرست نام هاى مؤلّفان شيعه و آنچه از تأليفات آنان به ما رسيده و بيان بخشى از كنيه ها، لقب ها، منزلگاه ها و اَنساب آنان و آنچه در مورد هر يك از آنان از مدح و ذم رسيده است ، از آنچه شيخ بزرگوار ، ابو الحسين احمد بن على بن احمد بن العبّاس نجاشى اَسدى ـ كه خداوند ، عمرش را طولانى گرداند و به عزّت و نعمتش بيفزايد ـ گردآورى كرده است. ۷
ميرزا ابو المعالى كلباسى در رساله خود ، در بيان احوال نجاشى ، ادّعا مى كند كه اين عبارت را از نسخه اى از رجال النجاشى نقل نموده كه خطّ صاحب معالم ، در آن ديده مى شود و داراى خطّ ابن طاووس است و ظاهرا اصل آن به دست ابن ادريس نگارش يافته است ؛ بلكه وى از سيّد بحر العلوم نقل مى كند كه اين عبارت ، در اكثر نسخه هاى رجال النجاشى ، به همين گونه است .
البتّه اين عبارت در نسخه اى ديگر ، در ابتداى جزء اوّل ذكر شده و در جزء دوم نيامده است ، با اين تفاوت كه در آن ، عبارت : «طرق من كناهم ؛ مقدارى از كنيه هايشان» آمده كه بر اين اساس ، معناى عبارت با سياق ساير مواردى كه به كنيه عطف شده اند ، متناسب تر است . ۸
دليل سوم . تعبير دوم نجاشى در شرح حال خويش ، كه در آن ، خود را «أحمد بن العبّاس النجاشىّ الأسدىّ» معرّفى كرده ، تحريف شده است ؛ زيرا وجهى ندارد كه
وى علاوه بر آوردن نام و نسب خويش در ابتداى شرح حال ، در پايان نيز خود را با عنوانى ديگر معرّفى كرده باشد .
بر اين اساس ، «أحمد بن العبّاسِ» موجود در نسخه هاى رجال النجاشى ، در واقع ، تحريف شده «أبو العبّاس» است ؛ زيرا در ميان رجاليان ، متعارف است كه پس از رساندن نسب شخص به پدر يا جد يا اَجداد ، كنيه وى را ذكر مى كنند .
بنا بر اين ، نسخه برداران ، «أبو» را «أحمد» خوانده اند و آن را عنوان جديدى پنداشته اند . در نتيجه ، به اشتباه ، كلمه «أحمد» را همانند عناوين ديگر ، به طور متمايز نوشته اند .
دليل بر اين مدّعا ، آن كه : علاّمه حلّى و ابن داوود حلّى در عنوان مربوط به صاحب كتاب رجال ، تعبير «أحمد بن علىّ بن أحمد بن العبّاس» را آورده اند ، با اين كه در عبارت نجاشى ، صاحب كتاب ، «أحمد بن العبّاس» معرّفى شده است .
همچنين علاّمه حلّى در خلاصة الأقوال مى گويد : «يكنّى أبا العبّاس» ، در حالى كه در نسخه هاى رجال النجاشى ، از كنيه وى نام برده نشده است .
بر اساس اين ادّعا ، صاحب قاموس الرجال ، نام صحيح مؤلّف رجال النجاشى را همان «أحمد بن علىّ بن أحمد بن العبّاس» مى داند و گفته خويش را اين گونه تأكيد مى كند كه : تنها ، نسخه علاّمه حلّى و ابن داوود از رجال النجاشى ، صحيح بوده و نسخه هايى كه پس از آنان به ما رسيده ، صحيح نيستند و طريق به آنها نيز صحيح نيست .
شاهد ديگرِ گفته وى ، اين كه : چگونه ممكن است كسى به صورت پيوسته و در فاصله اى كوتاه ، دو بار از خودش نام ببرد ، ولى تكرارهايى كه از سوى رجاليان ، به خاطر فاصله زياد ميان دو عنوان و يا توجّه نداشتن به اتّحاد آنها (به سبب اختلاف لفظ هايشان) انجام شده ، به غفلت آنان نسبت داده شود؟! ۹
آنچه به نظر مى رسد ، اين كه : نام صحيح نجاشى ، «احمد بن على بن احمد بن عبّاس نجاشى اسدى» است . بهترين شاهد بر اين مدّعا ، عبارات خودِ نجاشى رحمه اللهدر
كتابش است . نيز شاهد دومى را كه [محقّق] شوشترى در قاموس الرجال ذكر كرده است ، مى توان مؤيّد اين ادّعا دانست .
درباره دليل دوم مشهور نيز بايد بگوييم : چنان كه از ظاهر عبارت استفاده مى شود ، از جمله : «ممّا جمعه» تا پايان عبارت ، مربوط به كاتبان كتاب است و بديهى است كه تجليل و تكريم و دعا براى طول عمر ، به وسيله شخص نجاشى انجام نگرفته است .
از اين گذشته ، در نسخه هاى موجود رجال النجاشى ، اين تعبير در جزء اوّل كتاب آمده و با عبارت مذكور ، تفاوت هايى دارد .
در جواب دليل سوم مشهور نيز مى گوييم : احتمال تحريف ، شاهد قطعى ندارد ، هرچند كه صاحب قاموس الرجال ، آن را قطعى دانسته است . تحقيق بيشتر از نسخه ها را در جاى خود ، و احتمال تحريف را در بحث «كنيه نجاشى» خواهيم آورد .
1. خلاصة الأقوال ، ص ۷۲ (ش ۱۱۸) .
2. خلاصة الأقوال ، ص ۷۲ (ش ۱۱۸) .
3. مجمع الرجال ، ج ۱ ، ص ۱۲۷ .
4. رجال النجاشى ، ص ۳۰۰ (ش ۸۱۷) .
5. رجال النجاشى ، ص ۳۵۳ (ش ۹۴۷) .
6. رجال النجاشى ، ص ۳۹۲ (ش ۱۰۴۹) .
7. رجال النجاشى ، ج ۲ ، ص ۵ (چاپ بيروت : دار الأضواء) .
8. رسالة فى النجاشى ، ص ۲۰۷ ؛ سماء المقال ، ج ۱ ، ص ۱۷۴ .
9. قاموس الرجال ، ج ۱ ، ص ۴۸۶ (ش ۳۹۸) .