دو . لقب
مشخّصه برخى از افراد ، لقبى است كه به آن معروف شده اند و مراد از لقب ، نامى است كه به نام اصلى شخص اضافه مى گردد و گاه نوعى مدح و يا ذم را در بر دارد .
القاب ، گاه از شغل افراد (همچون : دهقان ، بيّاع سابرى ، حنّاط ، صيرفى و بزّاز) و گاه از اوصاف ظاهرى آنان (همچون : مكفوف ، اعرج ، احول ، اعور و اعمى) گرفته مى شوند .
نجاشى رحمه الله در بيشتر شرح حال ها ، القاب را به نام افراد ، اضافه كرده است و كمتر ديده مى شود كه وى لقب فردى را ذكر نكرده باشد ، كه در آن موارد نيز از عدم ذكر لقب ، عذرخواهى نموده است .
سه . كنيه
از ديگر مشخّصه هاى افراد در نزد اعراب ، كنيه آنان است . مراد از كنيه ، نامى است كه در اوّل آن ، «أب» ، «ابن» ، «أُمّ» و يا «بنت» قرار دارد .
كنيه ، كاربردهاى متفاوتى دارد ؛ گاه ، كنايه از امرى قبيح است ، گاه به جهت بزرگداشت و احترام به كار مى رود و گاه ، جانشين اسم مى گردد .
نجاشى رحمه الله ، «بيان كنيه مصنّفان (ذكر طرفٍ من كُناهم)» را از وظايف خويش در «ترجمه (شرح حال نگارى)» شمرده و خود تقريبا كنيه تمام افراد را آورده است . او در
برخى موارد ، پس از ذكر كنيه ، به كنيه بودن آن ، تصريح كرده است ؛ آن جاها كه گفته است : «يكنّى» . ۱
تقيّد نجاشى رحمه الله به ذكر كنيه ، بدان حد است كه حتّى اختلافات در كنيه افراد را نيز منعكس نموده است .