گفتار پنجم : عدم جامعيّت اصحاب معصومان عليهم السلام در «رجال الطوسى»
شيخ طوسى رحمه الله در مقدّمه كتاب رجال الطوسى ، تصريح كرده است كه قصد دارد نام همه راويان معصومان عليهم السلام را برشمارد . از اين روست كه نام برخى منافقان و يا خلفا را در ميان اصحاب پيامبر عظيم الشأن اسلام ، و نام بسيارى از راويان عامّه را در زمره اصحاب ائمّه عليهم السلام آورده است .
همچنين وى اظهار اميدوارى كرده است كه نام تعداد كمى از اصحاب
معصومان عليهم السلام ، از قلمش افتاده باشد . با اين حال مى بينيم كه نام شمار بسيار زيادى از راويان معصومان عليهم السلام ، در رجال الطوسى نيامده است .
براى مثال ، در ناقص ترين باب از رجال الطوسى كه باب اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله است ، تنها ۴۶۸ عنوان وجود دارد ، در حالى كه در مصادر اهل سنّت ، شمار صحابه ، به صورت مطلق و يا مقيّد (صحابه راوى) ، بسيار بيشتر از اين مقدار است ، تا آن جا كه نسبت بين آنها ، به پنج در صد مى رسد .
براى نمونه ، محمّد بن عبد البَر (م ۴۶۳ ق) كه با شيخ طوسى رحمه الله معاصر بوده است ، در الاستيعاب فى معرفة الأصحاب ، ۴۲۲۴ صحابى را ذكر كرده است ؛ امّا ابن حبّان در كتاب الثقات ، صحابه راوى را به دو هزار نفر نيز نرسانده است . اين ، در حالى است كه ابن اثير (م ۶۳۰ ق) در أُسد الغابة فى معرفة الصحابة ، تعداد صحابه را به ۷۷۰۳ نفر رسانده است .
البتّه با توجّه به اختلاف نظر ميان اهل سنّت و اماميّه در تعريف «صحابى» و با توجّه به اين كه مراد از «اصحاب» در رجال الطوسى ، اصحاب روايت بوده است ، طبيعى است كه تعداد صحابه در اين كتاب ، بسيار كاهش يافته باشد ؛ ۱ امّا با اين همه ، باز هم نام صحابه بسيارى ، از قلم شيخ طوسى رحمه الله افتاده است .
[محقّق] شوشترى در اين باره مى گويد :
[ امرى] عجيب است! گرچه ما گفتيم كه مرحوم شيخ ، هم مؤمن و هم منافق را عنوان كرده است (چرا كه وى همانند كتاب هاى عامّه ، قصد استقصاى اصحاب را داشته است) ؛ ليكن او بسيارى از مؤمنان صحابه را كه حتّى در جنگ هاى پيامبر صلى الله عليه و آله با ايشان بوده اند و به شهادت رسيده اند ، عنوان نكرده است . ۲
علّت اين كه بر خلاف غرض شيخ طوسى رحمه الله ، نام بسيارى از راويان معصومان عليهم السلام
در رجال الطوسى نيامده ـ چنان كه به تفصيل خواهد آمد ـ ، استفاده وى از كتاب هاى رجالى متقدّمان براى تأليف اين كتاب بوده است .
به عبارت ديگر ، مرحوم شيخ ، نام راويان را با بررسى اسناد روايات ، گرد نياورده ، و تنها به نقل از مصادر رجالى ، اكتفا نموده است . شاهد بر اين مدّعا ، بررسى اجمالى اسناد در كتاب هاى روايى و مقايسه آنها با رجال الطوسى است .
از سوى ديگر ، مرحوم شيخ ، خود در مقدّمه كتابش در مورد كامل ترين باب رجال الطوسى (باب اصحاب امام صادق عليه السلام ) تصريح كرده است كه در آن ، ابتدا نام راويان موجود در كتاب ابن عقده را نقل نموده و سپس تعدادى ديگر از راويان را بر آن افزوده است . ۳ بديهى است كه كمال باب مذكور ، به جهت كامل بودن مصدر شيخ طوسى (رجال ابن عقدة) بوده است .
همچنين با توجّه به اين نكته كه كار شيخ طوسى رحمه اللهدر تأليف كتاب رجالش ، بر پايه استفاده از كتاب هاى رجالى پيشين بوده است ، ابهامى كه [محقّق ]شوشترى را به تعجّب وا داشته ، رفع مى گردد ؛ زيرا مصادر رجالى شيعه مورد استفاده مرحوم شيخ ، در زمينه ذكر اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله ، ناقص بوده اند .
1. البتّه اين كه مراد شيخ طوسى رحمه الله از اصحاب ، اصحاب روايت باشد ، چندان مسلّم نيست ، چنان كه پيش تر (ص ۲۷۲) نيز اشاره كرديم.
2. قاموس الرجال، ج ۱، ص ۳۳ و ۳۴.
3. تفصيل اين بحث ، در مبحث «اصحاب امام صادق عليه السلام در رجال الطوسى» خواهد آمد (ر.ك: ص ۳۰۵ ـ ۳۱۸) .